الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۱۵۴ مطلب توسط «شرف‌الدین» ثبت شده است

۱. هرچقدر هم که بخواهیم توجیه و دلیل برای این اختلاف نظرها درباره رویت هلال ماه بیاوریم، نمی‌توانیم منکر نامطلوب بودن وضع موجود بشویم. امسال هم مانند بسیاری از سالهای دیگر بین مراجع در اعلام عید فطر اختلاف افتاد و روز‌ه‌داران با ابهام مواجه شدند. هم بسیاری از آنهایی که روز سی‌ام را روزه گرفتند دل چرکین بودند و هم آنهایی که عید گرفتند.


2. ریشه این اختلافات به تفاوت مبنای فقهی بر می‌گردد. اختلافاتی مانند موضوعیت یا طریقیت رویت، اعتبار یا عدم اعتبار رویت با چشم مسلح، اعتبار افق مشترک یا آفاق متعدده و امثال اینها.


3- این تصور که بشود این اختلافات فقها  را در حوزه نظر و از نظر علمی برطرف کرد مساله ای نشدنی و حتی نامطلوب است. نمی‌شود به کسی الزام کرد چطور فکر کند و چطور فکر نکند. اما آیا این مشکل در عمل هم قابل حل نیست؟ از ظرفیتهای خود فقه نمی‌توان برای حل این مساله یاری جست؟


4. اگرچه اعلام "ملاک رویت" یا به تعبیری بیان "حکم" در حیطه وظایف یک مرجع تقلید است اما بیان مصداق جزو وظایف مرجع تقلید نیست. یعنی بر او واجب نیست که اعلام کند آیا هلال ماه برای او احراز شده است یا نه و می‌تواند در این مساله سکوت کند و صرفا به وظیفه فردی خود برای افطار یا روزه داری اقدام کند. لذا فقیه وظیفه فقهی و شرعی مبنی بر اعلام نظر در این زمینه ندارد.


5- برای حل معضل سردرگمی مردم، فقها می‌توانند بر اساس یک توافق نوشته یا نانوشته توافق کنند که در این مساله اظهارنظر عمومی نکنند و اعلام نظر در این زمینه را فقط به یک نفر واگذار کنند. آن شخص مثلا می تواند ولی فقیه، مسن‌ترین مرجع تقلید یا پرمقلدترین مرجع تقلید باشد. اگر چه ممکن است آن شخص در ملاک رویت و شیوه احراز با دیگران اختلاف نظر داشته باشد، اما نظر آن شخص هم چون بر اساس دستگاه فقهی معتبر صادر شده حجت و مجزی است و اینگونه نیست که یک حکم خلاف شرع باشد.


6- این راهکار در میان فقها سابقه نیز دارد. به عنوان مثال نقل است که مرحوم خویی در زمان حیات مرحوم سیدمحسن حکیم حتی در مواقعی که رویت برایشان احراز می‌شد نیز به احترام مرحوم حکیم نظر خود را به صورت عمومی اعلام نمی‌کردند. همچنین مرحوم هاشمی شاهرودی با اینکه صاحب رساله بودند و مبنای رویتشان با ولی فقیه و برخی مراجع تفاوت داشت، اما هیچگاه نظر شخصی خودشان را اعلام نمی‌کردند.


7- خلاصه آنکه مشکل سردرگمی مومنین در مساله عید فطر، از درون خود فقه نیز راهکار دارد و حل آن وابسته عزم مراجع برای حل این مشکل است

۱ نظر ۰۴ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۹
شرف‌الدین

این روزها الگوی روحانیون مورد تایید و تبلیغ  چیست؟ رسانه ها و حکومت کدام روحانی را ایده آل خود میداند؟

 سیاسی و انقلابی

جهادی

مدافع حرم

فعال مجازی

کمک کننده به سیل زده ها و زلزله زده ها

تهیه کننده ماسک و گان

اداره کننده خیریه های محلی

اهل ورزش و سینما

 

 

وقتی پای درد دل اساتید و بزرگان حوزه می نشینی از کم توجهی طلبه ها به درس و بحث گلایه میکنند. خیلی از طلبه ها حتی درسهای اصلی دوره سطح را هم با جزوه ها و خلاصه ها طی میکنند و کمتر به متن کتب اصلی میپردازند. گاهی برخی طلبه ها بیش از آنکه درگیر مباحثه و مطالعه شوند، درگیر فعالیتهای بسیج طلاب میشوند.

همه ما میدانیم که جهاد در راه خدا (و آن هم در کنار رسول خدا) کار بسیار بزرگ و مهمی است. اما خداوند در آیه معروف نفر میفرماید که شایسته نیست مؤمنان همگی به سوی میدان جهاد کوچ کنند، و میپرسد که چرا گروهی از آنان به جای جهاد در دین تفقه نمیکنند؟ خداوند حتی در تزاحم بین جهاد و تفقه نیز مساله را به نفع تفقه حل میکند و دیگر تکلیف سایر کارها فرعی مشخص است.

 

ناگفته نیز پیداست که امروزه نهاد دین در کشور ما با چالشها و سوالات اساسی روبرو است و راه حل این مشکلات نیز فهم دقیق و روزآمد دین است. لازمه این فهم عمیق و دقیق شناخت درست منابع اصیل دینی، شناخت مشکلات و معضلات موجود و یافتن راه حل این مشکلات از دل منابع اصیل با استفاده قدرت اجتهاد و تفکر است. ضعف در یک هر یک از این مراحل منتهی به ناکارآمدی و به تدریج حذف نهاد دین از جامعه است. متولی این امور حوزه های علمیه هستند و کم توجهی طلاب به درس و بحث و سرگرمی آنها به حواشی سیاسی و غیره چشم انداز روشنی برای حوزه های علمیه و به تبع آن امر دین نشان نمیدهد.

 

و البته کم رنگ شدن اخلاق و تهذیب نیز خود بحث مفصلی است که مجال خود را می طلبد

 

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۱۸
شرف‌الدین

 

آیا کار آقامیری صحیح بود؟ این دو روز خیلی این سوال به گوشمان خورده است.

در فضای مجازی فیلم لایو اینستاگرامی حسن آقامیری (روحانی خلع لباس شده) و یک خانم خواننده سر و صدای زیادی به پا کرده. خواننده ای که طبق گفته خودش در دوران مدرسه قاری قرآن بوده و پدرش رزمنده دفاع مقدس بوده.

اصل گفتگو بیش از یک ساعت بود اما غالب مردم فقط چند دقیقه از آن را دیدند و برخی فقط آن قسمتی که آن خواننده خانم آواز خواند را شنیدند.

آقامیری بابت این لایو انتقادات زیادی از متدینین شنید و نگارنده این سطور هم با خیلی از حرفهای این شخص مخالف است اما به نظر میرسد هدف و حرفهای آقامیری (فارغ از درست یا غلط بودن آن) در این فیلم لایو فهمیده نشد.

ما قدرت ذهن خوانی نداریم اما به نظر میرسد آقامیری به عنوان یک روحانی برای خود یک جامعه هدفی را مشخص کرده که کمتر کسی سراغ آنها میرود. او سراغ جذب کسانی میرود که از دین طرد شده اند و او سعی میکند به آنها بگوید آنچه شما را طرد کرده لزوما دین واقعی نیست و بسیاری از اوقات افراد سلیقه های شخصی خود را به نام دین مطرح کرده اند. آقامیری سعی میکند فاصله خود را با این جامعه هدف کم کند و آنها را با خدای ارحم الراحمین آشتی دهد. او برای انجام چنین ماموریتی طبیعتا باید به لوازم آن هم پایبند باشد و گاهی اوقات کارهایی انجام دهد که به مذاق متشرعین خوش نمی آید.

آقامیری همانطور که در این گفتگو بیان کرد این خانم را زمانی در اینستاگرام فالو کرده که آن خواننده به مناسبت محرم یک کلیپ مداحی در صفحه اش بارگذاری کرده و آقامیری از همین مدخل استفاده کرده تا خودش را به او برساند تا جایی که آن خواننده به صراحت میگوید من حرفهای شما را دنبال میکنم و قبول دارم. آقامیری تلاشش این است که حتی اگر کسی را نمیتواند کامل به دین جذب کند، حداقل از مقدار مخالفت او با دین کم کند.

 

درباره امام موسی صدر گاهی افسانه سرایی هم میشود و نمیتوان به راحتی صحیح را از سقیم تشخیص داد اما فردی که پدرش روحانی بود نقل میکرد که روزی امام موسی صدر به پدر ایشان میگوید که عده ای از دختران لبنانی میخواهند اصول عقاید را یاد بگیرند و لطفا تو به آنها آموزش بده. این آقا روز اول که وارد کلاس میشود می بیند همه دختران با مینی ژوپ در کلاس نشسته اند. ایشان کلاس را نصفه و نیمه برگزار میکند و بعد از کلاس به پرخاش به امام موسی صدر میگوید چرا برای اینها کلاس اصول عقاید گذاشتی؟ امام موسی صدر جواب تامل برانگیزی میدهد. او میگوید: اینها حتی با همین وضعیتشان اگر اصول عقاید بلد باشند بهتر است یا بلد نباشند؟

۲ نظر ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۲۸
شرف‌الدین

پس از بسته شدن درب اماکن زیارتی به علت شیوع بیماری کرونا، مکررا شاهد مخالفت عده ای هستیم که این کار را ستم در حق اهل بیت میدانند. این نظر هم توسط طرفداران جمهوری اسلامی بیان میشود و هم توسط برخی مخالفان مذهبی جمهوری اسلامی. اما این عده مخالف بعضا با مقایسه ج.ا با بنی عباس و رضاشاه، میگویند همانطور که بنی عباس مانع زیارت مزار ائمه میشد ج.ا هم مانع زیارت شده و ج.ا کاری را انجام داد که حتی رضاشاه هم نتوانست انجام دهد.

 

دوستانی که چنین قیاسی میکنند اساسا توجهی به عنصر معنوی ماجرا ندارند.  اگر کسی از روی دشمنی یک سیلی به شما بزند شما بسیار آشفته میشوید و حتی ممکن است انتقام هم بگیرید. اما یک جراح پوست بدن شما را پاره میکند و گوشت بدن شما را برش میدهد حتی استخوان شما را میشکند اما نه تنها از او تشکر میکنید، که حتی به او دستمزد هم میدهید. اگر چه ج.ا تصمیم به بستن اماکن زیارتی گرفته اما هدفش حفظ بهداشت عمومی و پیشگیری از گسترش بیماری بوده و نمیتوان انگ مخالفت با زیارت یا دشمنی یا اهل بیت را نظام ایران چسباند. ممکن است در مسائل متعدد دیگری رفتارهای نظام با دستورات دین و توصیه های ائمه مخالفت جدی داشته باشد اما در این زمینه نمیتوان چنین اتهامی را وارد کرد.

 

علت قیاس خنده دار ج.ا با بنی عباس و رضاشاه همین مساله عدم توجه به نیت و هدف است.

۰ نظر ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۶
شرف‌الدین

نگاهی به چالش کرونا و مناسک از زاویه‌ای دیگر

 

 

 

بعد از شیوع ویروس کرونا، مساله نوع مواجهه مناسک با کرونا تبدیل به یک چالش شد. عده ای با بسته شدن قسمت ضریح اماکن مقدسه مخالفت کردند و برخی حتی برای مقاومت درباره این محدودیت اقدام به بوسیدن و لیسیدن ضریح ها و انتشار فیلم آن کردند. با لغو برنامه اعتکاف رجبیه نیز عده ای مخالفت کردند و عده ای که معتقد به لزوم رعایت بهداشت بودند پویشهایی با موضوع هرخانه یک مسجد راه انداختند تا به هر طریقی این سنت برپا بماند.

موافقین و مخالفین این محدودیتها از زوایای مختلف به این مساله پرداختند اما یک مساله مهم در این بحثها مغفول ماند و آن هم اصالت این مناسک است.

قبل از هرچیز باید به این سوال پاسخ داد که آیا اساسا ضریح در روایات ما جایی دارد؟ مساله بوسیدن ضریح آیا اصالتی در روایات و بیانات معصومین دارد؟ آنچه در روایات ما وارد شده زیارت قبر است و اساسا هیچ اشاره ای به ضریح نشده است. ضریح ساخته دست  بشر است و خود بشر به تدریج به آن اصالت داده و این مساله تا آنجا پیش رفته که چنان تقدسی یافته که عده ای محدودیت در بوسیدن آن را ضربه به ایمان و تشیع میدانند.

همچنین اگرچه مساله اعتکاف ریشه ای قرآنی و روایی دارد اما برخلاف تصور رایج، در روایات هیچ توصیه ای نسبت به اعتکاف در ایام البیض ماه رجب صورت نگرفته و تعیین این وقت برای اعتکاف نیز جزو ابداعات خود ماست که حالا برایمان تقدس پیدا کرده.


لذا به نظر میرسد باید میدان مبارزه برای پاسداشت دین را تغییر دهیم و به جای حمایت از آنچه ساخته دست خودمان است، از آنچه واقعا دینی است دفاع کنیم

۱ نظر ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۱۵
شرف‌الدین

اگرخاطرتان باشد حدود یک سال قبل یعنی خرداد ماه 1397 و همزمان با بازیهای جام جهانی فوتبال، بیلبوردی در میدان ولیعصر تهران نصب شد که در آن اثری از بانوان نبود. در فضای مجازی و واقعی انتقادات بسیار گسترده ای مطرح شد و واکنشهای تندی از سوی فعالین حقوق زنان و فرهیختگان صورت پذیرفت.

 

اما جالب است بدانید که از سال 92 قانونی در کشور تصویب شده است که اجحاف بسیار بزرگی در حق زنان روا داشته اما تا به امروز یعنی بعد از حدود شش سال هنوز واکنش خاصی نسبت به آن در جامعه مطرح نگردیده. این قانون یک قانون فرعی و گمنام نیست بلکه مهمترین قانون جزایی کشور یعنی قانون مجازات اسلامی است.

 

قانونگذار ضمن پذیرش نهاد توبه به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات، این نهاد را به زنا (و البته لواط) به عنف نیز تسری داده و توبه مجرم در این جرایم را نیز پذیرفته است. مطابق با ماده 114 قانون مجازات اسلامی و تبصره های آن، مرتکب جرم زنا و لواط به عنف و اکراه اگر قبل از اثبات جرم توبه نماید حد از او ساقط میشود و اگر توبه بعد از اثبات جرم با اقرار باشد، درصورت تقاضای قاضی توسط رییس قوه قضاییه  از سوی رهبری حد قابل اسقاط است. در هردو فرض نیز بعد از سقوط حد،حبس یا شلاق تعزیری درجه 6 یا هر دو اعمال میشود. حبس درجه 6 از شش ماه تا دوسال و شلاق آن نیز از 31 تا 74 ضربه و تا 99 ضربه در جرایم منافی عفت است.

 

در واقع اگر یک فردی که بارها مرتکب تجاوز به عنف شده قبل از اثبات به جرم توبه نماید، دادگاه مکلف است ( و نه مخیر) که در صورت احراز توبه، مرتکب را بدون نیاز به جلب رضایت قربانی از مجازات حدی معاف کند و مجازات بسیار سبک درجه 6 را در حق وی مورد حکم قرار دهد!

 

اگرچه نهاد توبه میتواند نقش موثری در کاهش جمعیت کیفری و معافیت افراد از مجازات داشته باشد اما به نظر میرسد باید میان جرایم بدون قربانی و جرایم دارای قربانی قائل به تفکیک شد و جرم تجاوز به عنف را یک جرم عمومی که صرفا جنبه حق اللهی دارد تلقی نکرد.

 

 

۲ نظر ۱۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۰
شرف‌الدین
 
یکی از اشکالات جامعه ما نگاه کاریکاتوری به مقوله دین و احکام شرعی است. گاهی برخی مسلمات دینی نادیده گرفته میشود و برخی مسائل فرعی چنان پررنگ میشوند که گویی جزو اصول دین هستند. 
 
از جمله آن مواردی که علیرغم گستردگی ابتلاء، حتی بسیاری از متدینین و متشرعین ما هم نمیدانند، وجوب زندگی مشترک زوجین پس از طلاق و در دوران عده است. زن جز در موارد ضروری نباید از خانه مشترک خارج شود و شوهر نیز جز در حالتی که زن مرتکب فاحشه مبیّنه شود حق ندارد زن را از خانه بیرون کند. در این مدت زن و مرد به همدیگر محرم هستند و نیازی به حجاب نیست و چنانچه بخواهند میتوانند بدون اجرای صیغه عقد جدید به یکدیگر رجوع کنند.
 
این مساله جزو واجبات مسلم شرعی است که در آیه اول سوره طلاق به صراحت به آن امر شده و فقها نیز  صراحتا به آن فتوا داده اند. جهت نمونه آیت الله سیستانی در مسأله ۲۵۴۱ رساله عملیه خود بیان کرده اند «کسی که زنش را طلاق رجعی داده، حرام است او را از خانه‌ای که موقع طلاق در آن خانه ساکن بوده است، بیرون کند، ولی در بعضی از موارد از جمله آن که زن زنا نماید، بیرون کردن او اشکال ندارد، و نیز حرام است زن برای کارهای غیر لازم بدون اذن شوهر از خانه بیرون رود، و بر مرد واجب است مخارج زندگی او را در دوران عدّه بدهد». سایر مراجع نیز به صراحت ترک منزل توسط زن و بیرون کردن زن توسط شوهر را حرام دانسته اند. 
 
علیرغم صراحت مساله و حکم روشن قرآن، متاسفانه شاهدیم که در جامعه اسلامی ما نه تنها این دستور اجرا نمیشود، بلکه حتی افراد از وجود چنین حکمی بی اطلاع اند. لازم است که روحانیون و سخنرانان مذهبی به جای ترویج بدعتها و مسایل و مستحبات کم اهمیت و فرعی، این مسایل اصلی و مهم را به مخاطبین مسلمان خود آموزش دهند. 
 
در آیه قرآن به حکمت این حکم نیز اشاره‌ای شده است و در آخر آیه مذکور  آمده است 《لعل الله یحدث بعد ذلک امرا》 و چه بسا همین زندگی مشترک در ایام عده باعث شود آن زن و مرد نسبت به یکدیگر نرم شوند و از جدایی صرف نظر کنند. بدیهی است که انجام این حکم در عمل میزان طلاق و عواقب آن در جامعه را نیز کاهش میدهد
۵ نظر ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۰
شرف‌الدین

 

همه ما مکررا انواع و اقسام تقسیم بندی‌های افراد بر اساس ماه تولدشان را دیده‌ایم. ویژگی‌های ماه تولد، سنگ‌های ماه تولد، ذکرهای ماه تولد و غیره.

مثلا بارها با انواع این جملات مواجه شده‌ایم که "ببخشید که حرفم را رک میزنم، ما فروردینی ها نمیتونیم نگیم" یا "غرور یه مرداد ماهی یعنی همه زندگیش" و غیره.

 

سوال من از دوستانی که با تاثیر ماه تولد بر روحیات و زندگی افراد موافقند این است که:


مبنای تاثیر ماه تولد بر خلقیات و زندگی افراد چیست؟ چه دلیلی عقلی یا نقلی برای اثبات این ادعا وجود دارد؟


آیا مثلا متولدین ۳۰مهر خلقیات متفاوتی با متولدین ۱ آبان دارند؟


امروزه که به همت علم پزشکی تعیین زمان تولد تا حدی به دست پزشکان و والدین است، اگر با چند روز تغییر، زمان تولد را از یک ماه به ماه دیگر منتقل کنند، روحیات نوزاد تغییر میکند؟


تاثیر ماه تولد فقط در ماه‌های شمسی است یا ماه‌های میلادی و قمری هم تاثیرگذارند؟ این تاثیرات بر چه اساسی مشخص می‌شوند؟ آن وقت اگر دو نفر متولد یک ماه شمسی با دو ماه میلادی یا قمری متفاوت باشند، تکلیف خلقیات این افراد چیست؟

 

یکی از آثار سوء تبلیغ و ترویج خرافه‌گرایی در طالع بینی ماه ها این است که افراد برخی از رفتارهای ناپسند خود را از آثار جبری ماه تولد خود دانسته و تلاشی برای اصلاح آن نمی‌کنند. حتی گاهی مطالعه این ویژگی ها فرد را بر آن میدارد که این ویژگی ها را در خود بسازد!

۱ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۱۶
شرف‌الدین

بعد از شیوع ازدواج سفید در ایران، برخی نویسندگان تلاش کردند که ازدواج سفید را از مصادیق عقد نکاح معاطاتی بدانند. عقدی که بدون لفظ ویژه‌اش یعنی «انکحت» باشد اما با نوشتن یا گفتن یا اشاره یا هر طور دیگر به روشنی دلالت بر انجام ازدواج کند.اگرچه الفاظ خاص آن گفته نمیشود، اما محتوای آن موجود است.

 

فارغ از اینکه حقوق موضوعه ایران نکاح معاطاتی را نپذیرفته و برخی فقها نیز این نکاح را صحیح نمیدانند، آیا واقعا ازدواج سفید همان نکاح معاطاتی است؟

اولا: اگر قرار بر انجام نکاح معاطاتی باشد، باید همه اجزای عقد بین طرفین مشخص باشد و صرفا تلفظ الفاظ خاص حذف شود. به عنوان مثال نکاح موقت معاطاتی علاوه بر مهریه، مدت عقد نیز باید به صراحت تعیین شود. آیا افرادی که اقدام به همباشی یا ازدواج سفید میکنند، چنین کاری انجام میدهند؟

 

ثانیا: آنچه هرعقدی را شکل میدهد، قصد طرفین است. برای اینکه ازدواج سفید همان نکاج معاطاتی باشد، طرفین باید در ذهن خودشان واقعا قصد نکاح داشته باشند و اگر از آنها بپرسی که شما چه نسبتی با هم دارید، در حواب بگویند زن و شوهر هستیم. اما آیا واقعا آنچه امروز در جامعه ما اتفاق می افتد اینگونه است و طرفین خود را زن و شوهر میدانند و به لوازم آن (مانند ارث بردن) پایبند اند؟

به نظر میرسد تلاش برای جا انداختن ازدواج سفید به عنوان نکاح معاطاتی ناشی از عدم فهم دقیق مفهوم نکاح معاطاتی است و جز در موارد بسیار اندک، نمیتوان همباشی های فعلی را از مصادیق نکاح معطاتی دانست

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۷
شرف‌الدین
 چند روز پیش خبرگزاری ها خبری را منتشر کردند که بیانگر پیروزی حقوقی ایران در دادگاه لوکزامبورگ بود. یکی از اعضای ایرانی تیم حقوقی حاضر در دادگاه لوگزامبورگ این یادداشت اختصاصی را در اختیار "الدین" قرار داده است:
 
۱. امریکا در سال ١٩٩٦ قانون "مصونیت حاکمیت خارجی" یا “foreign sovereign immunities act” را اصلاح کرد و به اتباعش اجازه داد علیه دولتهای حامی تروریسم بابت جبران خسارات ناشی از حملات تروریستی طرح دعوی کنند. یعنی با وجود اینکه به صورت سنتی در نظام کامن لا اصل بر مصونیت مطلق حاکمیتی بود، آمریکا مقوله تروریسم را به عنوان استثنایی بر مصونیت قضایی و اجرایی دولتها در نظر گرفت.
 
۲. اولین بار در پرونده ای موسوم به "فلاتو" محاکم امریکا برخی نهادهای دولتی (عمدتا نظامی و امنیتی) ایران و سوریه را به خاطر حملات گروه های شبه نظامی فلسطینی به اسراییل، به پرداخت خسارت محکوم کرد. رفته رفته شمار آرای محاکم امریکا در این پرونده های ضد تروریستی زیادتر میشود و دولت ایران و نهادهای تابعش به خسارات هنگفتی محکوم میشوند. منشأ اصلی این دعاوی هم بیشتر حول این محورها میچرخد: 
حمایت ایران از حزب الله و گروه های شبه نظامی فلسطینی(پرونده پیترسون)
حادثه ١١ سپتامبر(پرونده هاولیش)
حمایت ایران از گروه های شبه نظامی شیعه در عراق(در مورد این موضوع هنوز رأیی صادر نشده اما دعاوی زیادی مطرح شده که در حال رسیدگی هستند)
و البته ندرتا مسائل مرتبط با حقوق بشر(پرونده بیانی)
 
۳. برعکس نظام حقوقی ایران که کل خسارات جانی و مالی و معنوی با پرداخت دیه یک کاسه میشود، در نظام امریکا بابت هر مورد یادشده مبلغی را بابت جبران خسارت تعیین میکنند. به همین خاطر دولت ایران تا به امروز غیابا به پرداخت ده ها میلیارد دلار محکوم شده است
 
۴. دولت ایران در مرحله اجرای رأی پیترسون (نه ماهیت رأی) در محاکم امریکا حاضر شد. در حین رسیدگی کنگره امریکا قانونی تصویب کرد و به دادگاه اجازه داد که اموال توقیف شده بانک مرکزی در امریکا (بدون توجه به مصونیت دولت ایران) بابت این پرونده مصادره شود. اگر بخواهیم در مقام مقایسه بگوییم اقدام آمریکا مانند این بود که در ایران قبل از صدور رأی دادگاه، مجلس وارد شده و برای دادگاه تعیین تکلیف کند.
 
۵. نزدیک به دو میلیارد دلار در نتیجه پرونده پیترسون از اموال بانک مرکزی ضبط شد که بابت این موضوع ایران دعوایی را در دیوان بین الملل دادگستری مطرح کرد. هرچند دیوان اعلام کرد در مورد این دعوی صالح به رسیدگی هست، اما چون گفته که در این دعوی به بحث مصونیت وارد نمیشود، عملا کار را برای تیم حقوقی این پرونده خیلی سخت و شاید ناممکن کرده است.
 
 
۶. خواهان های امریکایی در پرونده هاولیش این بار سراغ اموال ایران در لوکزامبورگ رفتند. اگر بخواهیم بر اساس مقررات خودمان ماجرا را توضیح دهیم باید بگوییم این اقدام مانند این است که الف از ب طلبکار باشد و علیهش مثلا در دادگاه فرانسه حکم محکومیت بگیرد. بعد الف متوجه میشود ب در ایران اموالی نزد شخص ثالث (مثلا بانک ملی) دارد و بلافاصله قبل از طرح دعوای شناسایی و اجرای رأی دادگاه فرانسه، با اخذ قرار تأمین خواسته اموال ب را نزد بانک ملی توقیف کند. در نتیجه وقتی در دعوای شناسایی و اجرا نتواند حکم بگیرد به تبع آن از توقیف اموال هم رفع اثر میشود. البته این موضوع در لوکزامبورگ در حال حاضر حاصل نشده و چند سال زمان میبرد.بد نیست به این نکته نیز اشاره کنیم که اموال موجود در امریکا و لوکزامبورگ در اصل برای بانک مرکزی بودند. 
 
چند نکته  حاشیه ای:
1-نسبت به دعوای مشابهی همین خواهان ها در کانادا حکم شناسایی و اجرا گرفتند. منتها چون ایران اموالی در کانادا ندارد نتوانستند کاری انجام دهند. دعوای مشابهی هم در ایتالیا مطرح شده است.
 
٢- همانطور که گفته شد این دعاوی توسط اتباع دولت امریکا مطرح میشوند. لذا حتی اگر دولت ایران روزی با آمریکا روابط حسنه هم داشته باشد باز هم دولت باید رضایت محکومٌ لهم این پرونده ها را به دست آورد. ضمن اینکه هرجایی هم این احکام شناسایی شوند خطر ضبط اموال دولت وجود دارد.
 
٣- اقتصاد دولتی ایران باعث میشود خیلی از شرکتها هدف قرار بگیرند همانطور که الان هم در معرض خطر توقیف اموال قرار دارند. حوزه انرژی، نهادهای متعدد نظامی و امنیتی و از همه بدتر هواپیمایی ایران.
 
٤- ایران در راستای مقابله به مثل هم در سطح تقنینی و هم در سطح قضایی اقداماتی را انجام داده، اما دولت امریکا به غیر از اموال دیپلماتیک(که قابل توقیفنیستند)، اموال قابل ملاحظه ای برای توقیف ندارد. به علاوه قوت و گستردگی نفوذ دستگاه های اطلاعاتی امریکا باعث میشود به راحتی اموال دولتی ایران را در هر جای دنیا که هست، پیدا کنند.
۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۲۹
شرف‌الدین