الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

دکتر سیدحسین طباطبایی دارای دکترای حقوق نفت و گاز از موسسه حقوق صلح و توسعه فرانسه، یادداشت زیر را به مناسبت سالگرد ملی شدن صنعت نفت در اختیار "الدین" گذاشته اند.

معمولا در سالروز ملی شدن صنعت نفت نام دکتر مصدق و آیت الله کاشانی زنده میشود و در کنار شکوه یکی از مهمترین خاطره های جمعی ملی، غمی بر قلب تپنده بخش غمگین تاریخ این سرزمین سایه می افکند و ما یادمان می آید چگونه عدم "گفتگو" میان جریان های وزن دار اجتماعی با یکدیگر و با حاکمیت، منتهی شد به کودتایی که شاید هنوز ایران و منطقه را تحت تاثیر قرار داده است.

 

درباره "ملی شدن صنعت نفت"، نقش گروه های مختلف درآن، تاثیرات مثبت و منفی اش و شخصیت های کلیدی موثر در آن، سخنان بسیاری رفته، قصد این یادداشت نه تکرار و اشاره چنین مواردی است و نه ارائه سخنی نو در این زمینه، بلکه تنها تذکره ای است به یاد و نام یکی از شخصیت های بسیار موثر در ملی شدن صنعت نفت و رای دیوان لاهه به عدم صلاحیت این مرجع حل و فصل اختلاف در رسیدگی به شکایت دولت بریتانیا، که به پیروزی ایران تعبیر می شود. شخصیتی که مصادف با ٢٩ اسفند کمتر از او یاد میشود و کمتر به نقش او اشاره میگردد. صادقانه بگویم، هربار یادش می افتم ذهنم به معنای "حقوقدان" متبادر میشود. برایم "حقوقدان" بودن همیشه معنایی بسیار فراتر از دانش آموخته "حقوق" بودن، داشته است. شاید هم به قول رندی، حقوق خوانده زیاد است اما حقوقدان نه چندان!  به نظرم یکی از آن معدود افرادی که برازنده "حقوقدان" خوانده شدن است، هموست. مردی که حقوق نظری را به عملکرد عینی گره زد. مرد فرهنگ مصدق شد، زمامدار سیاست خارجی بازرگان، زندانی ساواک شد اما بعد از آزادی تا دیر نشده بود شجاعانه به شاه نوشت تنها راه بازگشت ترک حکومت استبدادی است و چون دیر شد زودتر از همفکرانش فهمید مسیر اصلاح آینده سیاسی ایران فقط و فقط از "آیت الله خمینی" می گذرد؛ دکتر کریم سنجابی: قاضی اختصاصی ایران در پرونده ملی شدن صنعت نفت.


بگذریم، گاهی با خودم فکر می کنم، آن ٧٢ ساعتی که حدفاصل ٢٧ تا ٣٠ تیر ١٣٣١ بر وی در لاهه گذشته است شاید به اندازه همان چیزی که در سراسر ایرانِ آن روزها و آن سال گذشته است سینمایی باشد! چه اضطرابی داشته مرد، چه نگرانی ملی ای و چه هوشمندی و کنترل نفس به موقعی. پیشنهاد می کنم حتما آن چند روز سنجابی را ورق بزنید، پر است از احساس و درس و امید. سنجابی مرد عقل و عمل و امید بود.
خدایش بیامرزد که ١١٣ سال پیش متولد شد، خدمات مختلفی به این ملک و ملت کرد و سرانجام در ١٤ دی ١٣٧٣ چهره در نقاب خاک کشید ...

۲ نظر ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۰۳
شرف‌الدین

 آیت الله سید کمال حیدری  از طریق برنامه معروفش در شبکه الکوثر و پاسخگویی به شبهات وهابیون به جامعه شناسانده شد اما مخاطبین این برنامه نه ایرانی ها که عرب زبانها بودند. به همین دلیل علیرغم حدود یک دهه حضور آیت الله حیدری در قاب تلویزیون، این روحانی عراقی ساکن قم در بین ایرانیان چندان شناخته شده نبود.

اما ایرانیان نیز رفته رفته و به لطف شبکه های اجتماعی با این شاگرد شهید صدر و افکارش آشنا شدند. نگارنده این سطور تا امروز توفیق نداشته است که ایشان را از نزدیک زیارت کند اما بر اساس شناختی که از مطالعه آثار، دیدن سخنرانی ها و آشنایی با افکار ایشان پیدا کرده است، قائل به وجود چنین خصوصیاتی در ایشان می باشد:

1- برای کسی که با ادبیات فقهی و شیوه رایج استدلال میان فقها آشنا باشد،  ایده های ایشان در بسیاری از موارد بسیار جذاب است. حرکت اصلاحی ایشان و محوریت دادن به قرآن به جای روایات از جمله این عقاید تحسین برانگیز است. ایشان که به علت مناظرات غیرمستقیم طولانی با اهل سنت تسلط زیادی بر روایات شیعه و سنی دارند، اگر به نظریه محوریت قرآن میپردازند قطعا از روی جهل و ندانستنشان نیست. بلکه حاصل ممارست در مواجهه با روایات است. پس قیاس ایشان با برخی روشنفکران دینی که مطالعات حوزوی محدودی داشته اند قیاسی مع الفارق است.

2-یکی از واقعیات این است که بسیاری از علما گاهی به علل مختلفی مصلحت اندیشی میکنند و ملاحظاتی را لحاظ میکنند که خلاف واقعیت است. به عنوان مثال شخص موثقی برای نگارنده نقل میکرد که یکی از روحانیون مشهور در جلسه درسشان گفته بودند که در نسخه های قدیمی زیارت عاشورا، عبارت "جاهدت و شایعت" نیست بلکه "حاربت و شایعت" آمده اما چون مردم آن عبارت "جاهدت" را شنیده اند، این مساله را به مردم نگویید که عقیده شان نسبت به زیارات سست نشود. اما سیدکمال نشان داده که خود را به "حقیقت" متعهد می داند. اگر جایی متوجه شود که حقیقت چیزی برخلاف اعتقادات رایج است، مصلحت اندیشی نکرده و خود را به حقیقت پایبند می داند و حقیقت را مقدس تر از آن می داند که فدای خوشحال نشدن اهل سنت و شهرت فتاوای فقهای سلف کند.

3- فقه و اصول زدگی آفت بزرگ حوزه های علمیه است و به قول یکی از علما طلاب میتوانند در سیستم فعلی حوزه مجتهد شوند بدون اینکه یک صفحه از قرآن را بخوانند. از کمالات سیدکمال این است که علاوه بر فقه و اصول، در تفسیر و فلسفه و عرفان و عقاید نیز صاحب اندیشه و اثر است و این جامعیت در بین معاصرین در کمتر کسی جمع شده است.

4- اگر شما برخی مراجع را از نزدیک دیده باشید، به احتمال زیاد از تعینات و پروتکل های رفتاری آن شخص و اطرافیان تعجب کرده اید. روزی این حقیر به همراه عده ای از دوستان محضر یکی از مراجع بودیم، ایشان برای دست دادن با ما، صرفا انگشتان دستشان که روی شکمشان بود را باز کردند و حرکاتشان هم بسیار کند و با حالت خاصی بود که القاء معنویت کند. یکی از ویژگی های آقای حیدری که در ویدئوهای ایشان قابل مشاهده است این است که ایشان اهل این تعینات تصنعی نیستند. تند حرف میزنند، خوش خنده هستند، شوخی میکنند و عادی رفتار میکنند.

5- علمای زیادی هستند که تئوری های مختلفی مطرح میکنند اما این تئوری ها را هیچگاه در مصادیق جزئی اعمال نمیکنند. اما سیدکمال حیدری تئوری قران محوری خود را به صورت عملی در باب "فقه المرأه" اجرا کرد و نتایج عملی تفکرات خود را آشکار نمود.

 

 

چند روز پیش عده ای از اساتید حوزه طی بیانیه ای سیدکمال حیدری را منحرف علمی و عملی دانستند. مطالعه آن بیانیه انسان را به یاد داستان معروف شهید مطهری می انداخت که عده ای با قطار ایستاده کاری ندارند اما به محض حرکت قطار به آن سنگ میزنند. حالا که فردی از داخل حوزه های علمیه در حد بضاعت خود قصد اصلاح دینی و مبارزه با جهل و خرافه را دارد، حداقل کاری که می توان کرد حمایت معنوی از این حرکت است و چنانچه کسی با بخشی از عقاید ایشان مخالف است، شیوه صحیح بدون شک برخورد علمی همراه با استدلال است و نه بیانیه های کلی و غیرعلمی.

۷ نظر ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۵۶
شرف‌الدین

کاپلان و نورتن، دو نظریه پرداز مهم مدیریت جمله مهمی را گفته اند که بر اساس آن می توانیم بسیاری از پدیده هایی که به صورت روزمره در سازمان های ایرانی، به ویژه دولتی می بینیم را  به خوبی درک کنیم. نورتن و کاپلان می گویند در سازمان آن چیزی محقق می شود که ارزیابی می شود. مهم نیست که شما چه هدفی را اعلام و چه برنامه هایی در تدوین می کنید. نهایتا چیزی محقق می شود که شما به روش های مختلف آن را ارزیابی می کنید و بر اساس نتایج ارزیابی پاداش و یا مجازات در نظر می گیرد.

حالا با همین نگاه وارد ساختار سازمان های دولتی شوید و هر حرکتی می بینید را با همین نگاه بررسی کنید. اگر می بینید در دستگاه های دولتی عموم کارکنان از یک کمک کارشناس ساده گرفته تا مدیران ارشد انگیزه کار کردن ندارند، مهمترین دلیلش این است که برای کار کردن و ایجاد تغییر و بهبود اوضاع پاداشی ارائه نمی شود. یعنی فرقی نمی کند که شما پر تلاش باشید یا تنها ۱۰ درصد از وظایف خود را آن هم با کیفیت نامطلوب انجام دهید. در هر دوحالت نه تنها پاداشی که دریافت می کنید تقریبا به یک اندازه است که حتی ممکن است اگر پر کاری و تلاش را انتخاب کنید با عواقب نامطلوبی مواجه شوید.

هر تلاشی که منجر به تغییر شود مخالفینی در داخل و یا خارج از سازمان خواهد داشت و این مخالفین برای عامل تغییر درد سر درست کرده و آرام آرام کار را به جایی می کشانند که عامل تغییر بگوید من اگر حتی وظایفم را انجام ندهم کسی من را بازخواست نخواهد کرد و این مخالفین که عموما پر زورند و صدای بلندی دارند هم سراغ من نخواهندآمد. پس چرا سری که درد نمی کند دستمال ببندم. برای فهم بهتر آنچه گفته شد دقت کنید که وقتی وزرای قدرتمند، محبوب و شناخته شده ای مثل زنگنه و ظریف در مسیر تغییر کشور قدم برمیدارند با چه چالش هایی رو برو می شوند اما مدیران ارشدی که تقریبا هیچ اقدام مثبتی انجام نداده اند به شرط آنکه به سراغ  گروه های قدرتمند نرفته باشند در چه آرامشی روزگار می گذرانند.

کارکنان در هر سطحی، پس از مدتی کار در سازمان های ایرانی متوجه می شوند برای دریافت پاداش و پیشرفت شغلی نیازی به خلاقیت، مهارت و دانش ندارند بلکه کافی است خود را داخل یک باند کنند، مجیزگو و مطیع باشند، با افراد قدرتمند درگیر نشوند و البته تا می شود ظاهر کارمند پرتلاش بودن را حفظ کنند و در رسانه ها دیده شوند. اگر کسی اینها را رعایت کند حتی اگر  احمق و فاقد هرنوع دانش و مهارت باشد و تقریبا انگیزه ای برای کار و درگیر شدن و تغییر شرایط موجود نداشته باشد،‌به سرعت پله های ترقی و مزایای مختلف را دریافت می کند.

اگر وارد اداره ای می شوید و می بینید کسی کار شما را راه نمی اندازد و یا می بینید که نوعی خمودگی در کل دستگاه های دولتی حکم فرماست به همین دلیل است.


پ.ن: اینکه چه شد سازمان های دولتی ما به اینجا رسیدند بحث مفصلی است که جداگانه باید به آن پرداخت.

۲ نظر ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۳۳
سراج الدین


امروز کمتر کسی می تواند انکار کند که ایران با ابرچالش هایی مانند بحران بیکاری، ورشکستگی صندوق های بازنشستگی، بی آبی، آلودگی محیط زیست و ... روبرو است. در چنین شرایطی مهمترین منبع درآمدی کشور که فروش نفت خام است نیز به دلیل کاهش قیمت نفت و گسترش منابع جدید انرژی رمق گذشته را ندارد و بر اساس نظر کارشناسان بعید است قیمت آن افزایش یابد


در آمد حاصل از فروش نفت و مابقی درآمد های دولت تقریبا برابر با هزینه جاری آن است؛ یعنی دولت فقط آنقدر درمی آورد که بتواند حقوق کارکنانش را بدهد و عملا نمی توان از آن انتظار ایجاد شغل و اجرای طرح های بزرگ عمرانی را داشت. سرمایه گذاری خارجی نیز به دلیل تحریم ها و ناپایدار بودن روابط ایران و جامعه جهانی حتی پس از برجام نیز عملا محقق نشده است.

 

لایحه بودجه سال 97 در چنین شرایطی به مجلس شورای اسلامی ارائه شد و در آن چند راه حل برای افزایش درآمد دولت جهت تامین منابع مالی طرح های ایجاد اشتغال پیش بینی شد. مهمترین این ایده ها افزایش قیمت حامل های انرژی، محدود کردن شمول یارانه بگیران و افزایش عوارض خروج از کشور بود. از این سه تنها مورد سوم که از لحاظ مالی کم اهمیت ترین بود با کمی تغییر پذیرفته و دو مورد دیگر به صورت کلی کنار گذاشته شد.

 

فارغ از صحیح یا غلط بودن ایده های دولت، واقعیت اقتصاد ایران نشان می دهد که امکان ادامه روش های پر ریخت و پاش قبلی در اداره کشور ممکن نیست و اعمال تغییرات عمیق ضروری است. با این حال از نحوه مخالفت ها با لایجه بودجه چنین استنباط می شود که مجموعه نظام تمایلی به تغییر جدی که باعث اعتراض شود را ندارد و به تبع همین مسئله از عامل تغییر نیز حمایت نمی کند.


به این عدم حمایت از تغییر، فعالیت های فرصت طلبانی که تلاش دارند کوچکترین نارضایتی به بهانه ای برای زمین زدن دولت تبدیل شود را اضافه کنید. نمونه اخیر فعالیت های این گروه ساماندهی اعتراضات مشهد بود که گران شدن تخم مرغ را به بحرانی ملی تبدیل کردند.


پیامی که مدیران اجرایی از چنین شرایطی دریافت می کنند این است که عامل اجرای تغییرات عمیق قربانی خواهد شد و باید برای همیشه از زمین بازی خداحافظی کند. از آنجا که طبیعتا کسی دلش نمی خواهد چنین نقشی را بازی کند دولت نیز به راحتی از طرح های خود عقب نشینی می کند.

 

قطعا در نظر نگرفتن منافع بلند مدت ملت و توجه به رضایت خاطر آنی مردم بحران های فعلی را عمیق ترخواهد کرد و ضرر آن نهایتا متوجه تمام مردم خواهد شد. امروز همه ما باید بپذیریم که اقتصاد کشور نیازمند جراحی است و این جراحی قطعا دردخواهد داشت. به جای بستن دست و پای جراح باید به او در انتخاب بهترین روش و اعمال آنها کمک کرد.

۳ نظر ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۲
سراج الدین