الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

شوکه کننده بود. رفیقم عکس جنازه ای را برایم فرستاده بود که سر نداشت و لباس نظامی تنش بود. روی بدنش نوشته بودند در بیایان های بین عراق و سوریه اسیر و سپس کشته شد. عکس بعدی را که فرستاد متوجه شدم این بدن بی سر متعلق به پاسدار جوانی است به نام محسن حججی از لشگر نجف اشرف (متعلق به شهر نجف آباد) که اسیر داعش شده و دو روز بعد به شهادت رسیده است.


اما شوکه کننده تر از این اتفاق واکنش مردم است به این داستان. در حالی که بخش هایی از جامعه که از راهبرد ایران در عراق و سوریه حمایت می کنند به شدت ناراحتی و تاثر خود را از این حادثه نشان می دهند و آن را با اتفاقات حادثه کربلا مقایسه می کنند، بخش دیگری از جامعه هیچ واکنشی به این حادثه نشان نمی دهد و بیشتر درگیر محرومیت حاج صفی و شجاعی از تیم ملی به خاطر بازی در مقابل یک تیم اسرائیلی است.


این بی توجهی نشان دهنده یک شکاف عمیق است. این که بخش های مختلف جامعه دغدغه های متفاوت و گاه متعارضی داشته باشند پدیده ی جدیدی نیست اما اینکه یک طرف کشته ای را قهرمان ملی حساب کند و آن را الهام بخش فداکاری در راه دین و وطن بداند اما طرف دیگر هیچ واکنشی به این حادثه نشان ندهد، نشان دهنده آن است که اعضای این جامعه در تعریف منافع ملی و قهرمان ملی دچار اختلاف جدی شده اند تا آنجا که قهرمان ملی یک گروه اگر ضد قهرمان دیگری نباشد فاقد هر نوع جایگاهی است.


وقتی که در مورد مسائل ملی این اختلاف پدیدار می شود نشانه خطر است. خطری که نه تنها پشت تصمیم گیران را خالی می کند که چشم طمع دشمنان را تیز می کند.



۲ نظر ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۵
سراج الدین

 اگر قرار است مردمسالاری دینی محقق شود و امورات کشور بر مبنای نظر اکثریت اداره شود، قاعدتا آنهایی که به مناصب گمارده میشوند هم باید همسو و همدل با نظر اکثریت باشند. نمیتوان برای امور ملی کسانی را بر سر کار گمارد که کاملا در جبهه مقابل اکثریت ایستاده اند و دل در گروی بازندگان انتخابات دارند.

اینکه اعضای شورای نگهبان، فرماندهان ارشد نظامی، ریاست رسانه ملی، مسئولین قضایی، ائمه جمعه و غیره و غیره را از بین کسانی انتخاب کنیم که صراحتا مخالف نظر اکثریت هستند، نوعی بی اعتنایی عملی به مردم سالاری است. قاعدتا انتصابات اصلی باید همسو با اراده اکثریت باشد و صد البته مخالفین نیز باید به میزان وزن سیاسی خود مناصب را در اختیار بگیرند که این خود یکی از ارکان مهم مردم سالاری است.

 

 

 

برای پیگیری راحتتر وبلاگ و امکان به اشتراک گذاشتن مطالب، کانال وبلاگ را دنبال نمایید.

۳ نظر ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۰۷
شرف‌الدین

واقعیت بحران برق قسمت اول

رکورد شکسته شد. در ساعت ۱۵ و 20دقیقه روز چهاشنبه14/04/96، میزان مصرف برق کشور به ۵۵ هزار و ۳۶۴ مگاوات رسید. همین خبر کوتاه برای شکه کردن مدیران صنعت برق کشور کافی بود. آرش کردی مدیر عامل شرکت توانیر خود را با عجله به رسانه ها رساند و از مردم درخواست کرد با کاهش 10 درصدی مصرف به وزارت نیرو در گذر از بحران کمک کنند. وزیر نیرو نیز مجددا درخواست کردی را تکرار کرد و از همان لحظه تمامی رسانه ها مامور شدند از مردم درخواست کنند مصرفشان را کاهش دهند. اما آیا واقعا مشکل صنعت برق میزان مصرف است؟

آمارهای جهانی نشان می دهد که میانگین مصرف خانگی مردم ایران از میانگین مصرف جهانی پایین تر است. متوسط مصرف برق در جهان به ازای هر خانوار در سال2014 حدود 3353 کیلووات ساعت بوده و این عدد برای ایران 3314 کیلووات ساعت ثبت شده است. پس اگر میزان مصرف مشکلی ندارد علت این بحران چیست؟

1

  

صنعت برق از سه قسمت اصلی تشکیل شده است. شرکت های تولید که همان نیروگاه ها هستند و برق را تولید می کنند. شرکت های انتقال که برق را از نیروگاه دریافت می کنند و در سراسر کشور توزیع می کنند و نهایتا شرکت های توزیع برق که در ابتدای هر شهر برق را از شرکت های انتقال تحویل گرفته و در اختیار مشترکین قرار می دهند. آنچه به عنوان اداره یا شرکت برق در زبان مردم شنیده می شود همین شرکت های توزیع هستند. برای فهم واقعیت این بحران باید وضعیت هر یک از این قسمت ها را به صورت جداگانه بررسی کرد. در این قسمت به سراغ شرکت های تولید می رویم.

آمارهای نشان می دهد در سال 95 ظرفیت اسمی مجموع نیروگاه های کشور ( ظرفیتی که در بهترین شرایط و بر اساس پیش بینی های علمی قابل تحقق است) 76427 مگاوات و ظرفیت عملی (ظرفیتی که عملا امکان تحقق دارد) 66558 مگاوات بوده است. اما آنچه در اوج مصرف نیروگاه ها توانسته اند تولید کنند 51579 مگاوات بوده است. بنابراین 55364 مگاوات  همچنان کمتر از ظرفیت عملی نیروگاه هاست و در صورت ارتقا بهره وری امکان تولید بیش از این مقدار نیز وجود دارد.

 با این حال یک نکته را نباید فراموش کرد. برسی آمار سال های 84 تا 95 نشان می دهد که درصد رشد فروش برق از درصد رشد تولید بیشتر بوده است. ادامه این روند می تواند برای کشور بحران ساز شود.

 اگر ظرفیت نیروگاه های ما همچنان می تواند پاسخگوی مصرف باشد به این دلیل است که مصرف صنعتی برق رشد چندانی نداشته و پیش بینی های رشد حوزه صنعت محقق نشده است.  در واقع چنانچه اوضاع صنعت کشور بهبود یابد و رشد اقتصادی افزایش یابد، بخش صنعت، برق بیشتری مصرف خواهد کرد و در صورت ثابت ماندن روند رشد فعلی این موضوع به یک مشکل جدی تبدیل خواهد شد.

برای غلبه بر این مشکل دو راهکار اصلی وجود دارد. راه حل کم هزینه تر بالا بردن بهره وری نیروگاه ها است. از یک منظر می توان بهره وری را کم کردن فاصله قدرت عملی نیروگاه ها و بار تولیدی در پیک همزمان شبکه تعریف کرد. یعنی اگر نیروگاه های ما می توانند 66558 مگاوات برق تولید کنند، میزان تولید آنها نیز در همین حدود باشد. نمودار زیر نشان می دهد که میزان بهره وری نیروگاه ها در سال های متعدد دچار فراز و فرود بوده است. اگر چه بین سالهای 87 تا 93 شاهد کاهش چشم گیر کارایی نیروگاه ها هستیم اما از سال 93 تا 95 سیر صعودی کارایی نیروگاه ها ثبات نسبی پیدا کرده است.

راه حل دوم و البته پر هزینه تر، ساخت نیروگاه است. با این حال طبق قانون اصل 44 دولت نه تنها موظف شده است تمامی نیروگاه های خود را به بخش خصوصی واگذار کند که حتی در ساخت نیروگاه های جدید نیز بیش از  20 درصد نمی تواند مشارکت نداشته باشد. اگرچه آمارها نشان دهنده افزایش سهم بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی است اما این سهم بیشتر مربوط به واگذاری نیروگاه های دولتی می شود تا تاسیس نیروگاه توسط بخش خصوصی. موانعی همچون ابهام در قوانین، نیاز به سرمایه بسیار زیاد اولیه و عدم اعتماد بخش خصوصی به تضمین خرید برق در بلند مدت باعث شده است ورود بخش واقعا خصوصی به تولید برق کند باشد.

با توجه به آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که اگرچه صنعت برق در حوزه تولید در حال تجربه کردن دوران جدیدی است (اتکا به بخش خصوصی) و با چالش هایی همچون افزایش مصرف برق مواجه است (که در صورت بازگشت رونق به حوزه صنعت تشدید خواهد شد)، اما در حال حاضر زیر ساخت های موجود امکان پاسخگویی به نیازهای کشور را دارند؛ البته باید اعتراف کرد که بر روی لبه توانایی خود حرکت می کنند. این بر روی لبه حرکت کردن باعث شده است مدیران صنعت برق از مردم بخواهند مصرف را کنترل کنند تا مجبور به اجرای خواموشی خودخواسته نشوند. به عبارت ساده تر مجبور نشوند برق را سهمیه بندی کنند. البته مسئولین نباید فراموش کنند که نمی توان از مردم یکی از گرم ترین کشورهای جهان که میزان مصرفشان از میانگین مردم خاورمیانه پایین تر است توقع داشته باشند که در روزهای گرم سال مصرف خود را کاهش دهند. بلکه باید همت خود را بر رفع مشکلات و نواقصی که به آنها اشاره شد قرار دهند. آنچه که مردم می توانند انجام دهند مدیریت مصرف است. در واقع باید به مردم آموزش داد در ساعات اوج مصرف برق (12:30 الی 14:30) میزان مصرف خود را کاهش دهند. و البته دولت نیز در قبال کاهش مصرف در این ساعات هزینه مصرف برق در دیگر ساعات روز را کاهش دهد. اما نکته ای که باقی می ماند این است که اگر هنوز میزان مصرف به خاموشی خود خواسته نرسیده است علت افزایش خاموشی ها چیست؟ به این سوال در قسمت دوم پاسخ خواهم داد.

 

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۱
سراج الدین

۱- پدرش عضو سپاه قدس بود و مسئولیت های مختلفی داشت. این آخرها که بازنشست شده بود وظیفه اش سازماندهی و اعزام نیروهای زینبیون و فاطمیون بود. پدر محمد مرد بی نظیری بود و بی نهایت دوست داشتنی. اما سال گذشته به دلیل شیمیایی سالهای جنگ شهید شد. رفیق من همیشه تاسف می خورد که چرا اسلحه به دست نمی گیرد و در جبهه مقاومت نمی جنگد. مسئله جبهه مقاومت و حمایت از آن در تمامی تار و پود های زندگی محمد تنیده شده است. 


اما وقتی بحثمان شروع می شود مراعاتش را نمی کنم. با بی رحمی میگویم حمایت از آدم کشی مثل اسد مشارکت در جنایت های اوست؛ کسانی که به سوریه می روند مدافعین اسد هستند؛ حمایت از اسد غیراخلاقی و غیر انسانی است. گاه حتی پارا فراتر می گذارم و میگویم شما در تمامی رنج های مردم سوریه شریک هستید. مراقب باشید نفریشنان دامنتان را نگیرد.


بله من همه اینها را با بی رحمی می گویم و او با آنکه جواب می دهد، اجازه نمی دهد هیچ کدام اینها بر رابطه مان تاثیر منفی داشته باشد. بعد از هر بحث همچنان دوستیم و صمیمی.


۲- مهدی که عضو سپاه قدس است و چندباری هم برای نبرد اعزام شده شرایطش بدتر است. چون با او نه تنها بر سر سوریه که در رابطه با سپاه هم بحث می کنم و هر آنچه دلم می خواهد نثارش می کنم. با این حال فردای روزی که حسابی از خجالتش در آمده ام، سیل پیام شوخی و خنده است که از طرف او سرازیر می شود. حتی فوتبال هفتگیمان هم قطع نمی شود. با همه این مخالفت ها باز رفیقیم و از آن مهمتر همدیگر را دوست داریم.


۳- اگر از من بپرسند که ایران امروز برای نجات خود به کدام مکتب فکری، جریان سیاسی، رویکرد اقتصادی یا ... احتیاج دارد، خواهم گفت هیچکدام این مکاتب و جریان ها درد خاصی از این مردم ایران دوا نخواهند کرد. ایران امروز بیشتر از هرچیز به محمدها و مهدی ها احتیاج دارد. انسان هایی که محکم بر سر عقاید خود ایستاده اند و صادقانه حاضرند هر نوع هزینه ای نیز پرداخت کنند، اما در عین حال تساهل و مدارای آنها ستودنی است. مخالف خود را نه تنها تکفیر نمی کنند که حرف او را کامل گوش می دهند و فراتر از اینها با او دوستی می کنند و به انسان ها ورای موضع مذهبی و سیاسی شان توجه می کنند.


اگر این روحیه تساهل و مدارا گسترده و فراگیر شد، می شود امید داشت که جریان یا مکتب خاصی امکان بروز یابد و بتواند زمینه تغییر ایران را فراهم کند. در غیر این صورت حتی ایده و اندیشه ای که مستقیم توسط خدا نازل شده باشد نیز راهگشا نخواهد بود.

۳ نظر ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۰۱
سراج الدین