الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است


از دوران کودکی به ما آموخته اند که باید به دیگران خوبی کرد و حتی اگر فردی که به آن خوبی می کنیم قدر شناسی مورد نظر ما را انجام نداد مهم نیست چرا که "تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز".

اما اگر به تجربه های زندگی روزمره خود و اطرافیانمان دقت کنیم متوجه می شویم که نه تنها احتمال زیادی وجود دارد که از ما قدردانی نشود، که اتفاقا خبری از "باز" هم نیست و چه بسیار انسان های نیکوکاری که به دلیل خیرخواهی خود دچار مشکلات جدی شده اند.

برای مثال اگر شما در شرایط نابسامان اقتصادی مبلغی از دارایی خود را قرض بدهید احتمال اینکه پول شما پس داده نشود و یا آنقدر دیر و قسطی بازگردانده شود که نهایتا متضرر شوید بسیار زیاد است.

البته ممکن است پس از ضرر های متعدد و از دست دادن فرصت های استفاده از آن پول، نهایتا فرصتی به دست آورید که بتوانید آن را به همان رحمت پروردگار تعبیر کنید، اما معمولا آنقدر فاصله این اتفاقات زیاد است که منطقا نمی توان انجام عمل خیر را علت به دست آمدن آن فرصت دانست.

 
 اگرچه ممکن است قلب انسان حکم کند که اینها به هم مرتبط هستند، اما اگر به همین قلب بگوییم برای همه انسان ها وحتی آنهایی که کار خیری انجام نمی دهند نیز چنین فرصت هایی پیش می آید و تو بر اساس کدام ادله و شواهدی می گویی که این فرصت به دلیل آن عمل خیر است، قطعا پاسخ قانع کننده ای نخواهد داشت. هر چه قدر ارتباط دادن فرصت های مثبت به اعمال خیر سخت و مبهم است، مشاهده رابطه عمل خیر و دشواری های حاصل از آن واضح و آشکار.

 

پس اگر احتمال قدردانی بسیار کم و امکان متضرر شدن عموما بیشتر از منتفع شدن است، چرا باید عمل خیر را انجام داد؟ واقعیت این است که ارزش عمل خیر در لذتی است که در همان لحظه حاصل می شود. این لذت که به دلیل مشاهده خوشحالی و رفع غم در طرف مقابل و همچنین رضایت از انجام وظیفه اخلاقی حاصل می شود یگانه پاداش قطعی و اصیل انجام عمل خیر است.

امید به هرچیزی خارج از این، وعده بعید و بسیار غیر محتملی است که انسان خیر را دچار غم و رنج می کند و ارزش کار خیر را کاهش می دهد.

اگرچه در ادبیات دینی ما تاکید شده است که به کار خیر قطعا چند برابر پاداش داده می شود اما این بدان معنا نیست که اگر به کسی پول قرض بدهیم مالمان زیاد می شود یا از بلایای این عالم در امان خواهیم بود. این پاداش چند برابر لزوما براساس معیارهای ما داده نمی شود. شاید پاداش چند برابر ما همین رشد اخلاقی و شادی و آرامش حاصل از آن باشد.


۳ نظر ۲۵ دی ۹۷ ، ۱۶:۵۰
سراج الدین

سکانس اول

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر الف

انتصاب شایسته شما را به عنوان رییس سازمان تبلیغات شهرستان ایکس تبریک میگوییم

 

سکانس دوم

حجت الاسلام الف: یکی از ظرفیت های فرهنگی شهر ما، مساله آرامگاه مطهر حضرت .... است. بهتره برای تعظیم هرچه بیشتر ایشون و ایجاد بستری برای کارهای فرهنگی، روز تولد و شهادت ایشان رو گرامی بداریم. علیرغم زحمات صورت گرفته، متاسفانه تا به به امروز تاریخ ولادت و شهادت ایشون معلوم نشده. حاج آقای فلانی لطفا شما به همراه عزیزان پژوهشگر این تاریخ رو مشخص بفرمایید

 

سکانس سوم

حاج آقای فلانی: آقای دکتر حقیقتش بعد از جستجو به همراه عزیزان متوجه شدیم که تاریخی برای ولادت و شهادت حضرت..... ثبت و ضبط نشده. هرچند برخی منابع محلی ها چیزهایی میگند ولی مبنایی نداره.

حجت الاسلام الف: نمیشه که. بالاخره ایشون یه روزی به دنیا اومدند و یه روزی هم از دنیا رفتند.

حاج آقای فلانی: درسته. ولی در تاریخ ثبت نشده

حجت الاسلام الف: ما هدفمون بزرگداشت ایشون هست. مرحوم استاد ما میفرمودند برکت این شهر به وجود حضرت.... است. همون تاریخی که میفرمایید نقل شده مبنا قرار بدید. ان شاءالله خدا ما رو از برکات وجود ایشون بهره مند کنه

 

سکانس چهارم

دسته بزرگ عزاداری شهادت حضرت .... روز جمعه از میدان امام به سمت مرقد مطهر حضرت.... حرکت میکند

 

 

 

این داستان، داستان بسیاری از مناسک ماست

 

 

۵ نظر ۱۷ دی ۹۷ ، ۲۳:۵۱
شرف‌الدین

پس از توییت جنجالی محسن رضایی در رابطه با عملیات کربلای چهار، وی برای دفاع از خود در رسانه ملی حضور پیدا کرد و طی یک اتفاق کم سابقه، سردار قاسم سلیمانی برای دفاع از فرمانده اش به عنوان مهمان تلفنی در صداوسیما حاضر شد.

در این گفتگو، سردار سلیمانی در ابتدای صحبتهایشان حرفهایی زدند که نشان میدهد ایشان همچنان در فضای جنگ هستند و نحوه برخوردشان با مساله دفاع مقدس همان برخورد ایام جنگ است.

ایشان در ابتدای صحبتهایشان گفتند: «بعضی از بحثها را راجع به جنگ غیرضروری میدانم. در این سالهای اخیر خیلی بحثهای انحرافی دل خانواده شهدا را به درد آورد. مثل موضوع بیت المقدس و قبل و بعدش. ما یک فرمانده مقتدر باتقوا و حکیمی در بالای سرمان داشتیم که امام بود. امام بر همه شئونات جنگ هم نظارت داشت و هم نماینده داشت در سطوح مختلف. من تصورم این است که اصلا این نوع بحثهای انحرافی که اتفاق می افتد به نوعی در واقع آن قداست و ارزشهای دفاع مقدس را زیر سوال میبرد»

 

باید از فرمانده محترم سپاه قدس پرسید که آیا همچنان باید برای جنگ هشت ساله نوعی تقدس قائل بود و آن را از هرگونه سوال و پرسش به دور داشت؟ آیا خانواده هایی که عزیزانشان را بدون چون چرا به جبهه ها فرستادند و جنازه هایشان را تحویل گرفتند، حق ندارند بعد از  20 سال از فرماندهان بپرسند که چه اتفاقاتی برای آنها افتاده؟ در جامعه اسلامی که حتی شخص اول آن باید در برابر مردم پاسخگو باشد، چرا باید جلوی فضای پرسش از فرماندهان و نقد جنگ به بهانه تقدس گرفته شود؟ چرا پرسش از جنگ و اشتباهات آن یک بحث انحرافی قلمداد میشود؟ آیا در جنگ ایران و عراق هیچ خطا و اشتباهی رخ نداده است؟ چرا نباید این خطاها و علل وقوع آن را بررسی کرد؟ 

 

جنگ مانند هر عمل اجتماعی و سیاسی دیگری نباید از مظان نقد به دور باشد و تقدس بخشیدن به جنگ خدمت به آن محسوب نمیشود.

۲ نظر ۱۵ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۶
شرف‌الدین

اگر بتوانیم به 50 سال بعد سفر کنیم و بخواهیم برای مردم آن سال ها کلمه انسداد را معنی کنیم قطعا بهترین مصداقی که می توانیم برای توضیح بهتر این مفهوم از آن استفاده کنیم وضعیت این روزهای ایران است.


ایران امروز در تمامی زمینه ها به ویژه حوزه سیاست دچار انسداد شده است. اگر امروز شما به سراغ یک ایرانی بروید (فارغ از هر گرایش سیاسی و عقیدتی) و از او بخواهید برای سال آینده ایران برنامه و هدفی تعیین کند قطعا جز حرف های تکراری (که بارها آزموده شده و شکست خورده اند) یا سکوت جوابی برای شما نخواهد داشت. امروز از اصولگرا و اصلاح طلب گرفته تا ملی – مذهبی  و تحول خواه و سلطنت طلب و حتی نیروهای معارض افراطی مانند مجاهدین و تجزیه طلب ها هیچ برنامه معقول و جذابی برای فردا ندارند. به عبارت دقیق تر وقتی پس از آنکه نخبگان هر کدام از این گروه ها بلندپروازی های خود را توضیح دادند، از آنها بپرسیم که خوب همه حرف های شما درست؛ لطفا بفرمایید ما فردا که از خواب بیدار شدیم باید چه کار کنیم و برنامه عملی شما چیست؟ متوجه می شویم که حرفی برای گفتن ندارند. البته در این میان براندازان طرفدار حمله نظامی خارجی کمی اوضاعشان بهتر است چرا که حداقل می گویند اول باید ترامپ حمله کند؛ اما همان ها هم برای فردای حمله برنامه و ایده ای ندارند جز مشتی شعار های کلی و مبهم.


این شرایط که می­توان آن را به تمامی حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه محیط زیست تعمیم داد باعث نوعی سرخوردگی و باری به هر جهت بودن در بین تمام مردم شده است. امروز از نخبگان تا عوام جامعه همه خود را به دست تقدیر سپرده اند و منتظر نشسته اند تا ببینند چه می شود. در این بین البته بعضی توصیه می کنند که امیدوارانه خود را دست به تقدیر بسپارید اما برنامه ای جز توصیه به امیدواری ندارند.


این که دلیل این انسداد چیست نیازمند بحث مفصلی است اما قطعا این انسداد و احساس نا امیدی که در پی خود دارد باعث می شود ایران سالها از گردونه توسعه و پیشرفت عقب بماند و تغییر این احساس از حل کردن مسائل پیچیده ایران امروز دشوارتر خواهد بود.

۱ نظر ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۹
سراج الدین

 سمت های اجرایی مرحوم آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی مانند حجابی بر چهره علمی ایشان بود و  آثار و نظریات علمی ایشان کمتر شناخته شده است. به مناسبت درگذشت ایشان یکی از این نظریات جالب را که در کتاب "قرائات فقهیه معاصره" آمده است به طور خلاصه مرور میکنیم:

 

مطابق با نظر مشهور (و حتی شبه اجماع) اگر کسی کشته شود و چند ولی دم داشته باشد، هرکدام از اولیاء دم که بخواهد میتواند قاتل را قصاص کند، چه بقیه اولیاء دم خواهان قصاص باشند، چه خواهان دیه باشند و چه عفو کنند. قانونگذار ما نیز از همین نظر فقهی پیروی کرده و به هریک از اولیاء دم به صورت اختصاصی حق قصاص اعطا کرده است.

 

آیت الله هاشمی شاهرودی در مقاله ای با عنوان "قصاص حق انحلالی یا مجموعی؟" که در سال 78 به چاپ رسیده با بیان ادله  محکم و مستدل، این نظر مشهور فقهی را به چالش کشیده و بیان میکنند قصاص تنها در صورتی قابل اراست که تمامی اولیاء دم خواهان قصاص باشند و حتی اگر فقط یکی از اولیاء دم خواهان دیه یا عفو باشد، قصاص ساقط میشود.

خلاصه استدلال ایشان به این صورت است:

مقتضای اصل اولی لفظی و عملی، حرمت قتل نفس محترم است مگر به حق. بنابراین هر گاه در موردی جواز قصاص، با دلیل ثابت نشد، عمومات حرمت قتل از قبیل «دم المسلم علی المسلم حرام» مرعی خواهد بود. آنچه به عنوان انحلالی بودن حق قصاص مطرح می شود مستظهر به دلایل قوی و  معتبر نیست و از آن جا که اصل اولی حرمت قتل است، در موارد شک باید به قدر متیقن که همان مجموعی بودن حق قصاص است اکتفا نمود.

 

 

اجرای این نظر و وارد کردن آن در قوانین کشور میتواند به میزان قابل ملاحظه ای از تعداد قصاض ها در کشور بکاهد.

۰ نظر ۰۴ دی ۹۷ ، ۲۲:۱۶
شرف‌الدین