الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۲۰ مطلب توسط «محی الدین» ثبت شده است


مدت هاست که بحث حمایت از کالای داخلی در کشور به پرچم داری رهبری مطرح است 

در سخنرانی های اخیر و نام گذاری امسال نیز روی سخن ایشان با مردم بود که روی خرید کالای ایرانی تعصب داشته باشند

 اما سوال اینجاست آیا خرید کالای ایرانی ما را به یک نفع عمومی و خیر جمعی می رساند؟! 

البته در اینکه باز کردن درهای تجارت جهانی، لغو تعرفه ها، ازادسازی قیمت ها به افزایش واردات و در نتیجه نابودی همین تولید ملی نیم بند منجر می شود شکی نیست اما صرف خرید کالای ایرانی از سوی مردم هم راه حل این بحران نیست


فارغ از این مسئله که وقتی همه تلاش  دولت های پس از جنگ در راستای پیوستن ما به بازارهای جهانی و نزدیکی ۴به سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هست ایا می توان از مردم توقع داشت که در این بازار رنگارنگ مصرف گرایی کالای ایرانی مصرف‌ کنند؟! و این خود یک چالش بزرگ است که دولت به جای اصلاح سیاست ها و ساختارها از مردم متوقع می شود!


مردم زمانی روی کالای ایرانی تعصب خواهند داشت که احساس کنند که خرید کالای ایرانی به خیر جمعی منجر می شود و در اصطلاح عامیانه به معنای از این جیب به آن جیب فرستادن پول است

کارگران طیف بیشتری از جامعه را نمایندگی می کنند تا پیمانکاران از این جهت باید خرید کالای ایرانی در معیشت کارگران نقش بیشتری داشته باشد تا حساب بانکی مالکان و پیمانکاران کارخانه ها!


در شرایطی که به علت فساد و عدم شفافیت، بسیاری از کارخانه های دولتی (اموال عمومی) به ثمن بخس در اختیار بخش خصوصی (رانتی) قرار می گیرد و یا با اعمال سیاست هایی، بسیاری از کارخانه ها را به ورشکستگی‌خودخواسته کشانده اند در وضعیتی که کارگران بدون هیچ سندیکا و اتحادیه در بدترین شرایط شغلی به سر می برند و قوانین کار بر علیه کارگران است و آن ها به عنوان اصلی ترین موتور محرک تولید کمترین سهم را از تولید می برند خرید کالای ایرانی برای عموم مردم چه فایده ای می تواند داشته باشد؟!

شاید تنها فایده آن برای کارخانه هایی که در این تولید نیم بند قصد ادامه دادن دارند این است که کارگرشان اخراج نمی شود و با یک حقوق حداقلی ادامه می دهد اما آیا این مسئله را می توان نفع عمومی دانست؟!

در شرایطی که کارگران در هفت تپه، هپکو و... خواسته ها و مطالبات برحق خود را چندین ماه است فریاد می زنند و جوابی جز برخورد پلیسی در یافت نمی کنند 

نمی شود انتظار داشت که مردم روی امری که نفع عمومی نمی دانند و بیشتر به سود اقلیتی محدود خواهند بود تعصب داشته باشند! کاش به جای تعصب روی کالای ایرانی  روی شرایط و قوانین کار که زندگی و معیشت یک کارگر و خانواده اش را شکل می دهد تعصب داشته باشیم

۲ نظر ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۵۴
محی الدین



اگر در گذشته عشق یک امر درونی و جوششی بود امروز در دنیای مدرن که به قول زیگموند باومن دوره عشق سیال است عشق امری مادی و مصرفی شده است


از این جهت عجیب نیست که در این دوره نسل جدید چندان ارتباطی با اشعار حافظ و سعدی و مولانا بر قرار نمی کنند و "شوخی مگه بذاری بری نمونی" هیراد را یک عشق اسمانی می دانند


عاشق برای اثبات عشق خود نه سر به بیابان می گذارد، نه رخ زرد دارد بلکه کافیست در روز ولنتاین کادوی گران قیمت بگیرد عشق به مثابه یک کالا یعنی هر چه کالا لوکس تر و لاکچری تر عشق پاک تر و تاب تر!


کالایی شدن روابط اجتماعی که محصول سیاست های نئولیبرال است عشق را هم که به ظاهر امری کاملا حسی و درونی است بر سر بازار می آورد 


ولنتاین محصول این نوع نگاه به عشق است که عشق را تبدیل به مناسکی در چهارچوب منطق بازار می کند امری کاملا خالی از محتوا و درگیر فرم مصرف.

 دیگر وفاداری و از جان گذشتگی  بر سر عشق مهم نیست شما با کادو ولنتاین می توانید به ازای تمامی حماسه هایی که عاشقان جهان خلق کردند از معشوق دلبری کنید

۴ نظر ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۵۷
محی الدین

نمایش یک فیلم در هندوستان باعث خشم هندوهای متعصب شد. 

پس از حضور فیلم پدماوتی بر پرده سینماهای هندوستان، هندوهای تندرو با تظاهرات و حمله به سینماهای این کشور پرده های سینما را پایین آوردند و چند خودرو را به آتش کشیدند 


فیلم پدماوتی راجع به یک ملکه هندوست که به جای اینکه تسلیم پادشاه مسلمان شود خود را به آتش می کشد.

گروه های تندرو معتقدند؛ رابطه جنسی پادشاه مسلمان با ملکه هندو در فیلم پدماوتی توهین به اعتقادات و فرهنگ هندوهاست درحالیکه اساسا چنین صحنه ای در فیلم وجود ندارد و کارگردان فیلم و کسانی که پدماوتی را دیده اند بارها وجود سکانس مدنظر تندرو ها را تکذیب کرده اند اما تندروهایی که فیلم  را ندیده اند اصرار دارند که سکانس توهین آمیز در فیلم وجود دارد 


این اتفاق که مشابه داخلی بسیاری دارد نشان می دهد تندروهای سراسر جهان شبیه هم اند، فیلمی را که ندیده اند به آن نقد دارند و به کتابی که نخوانده اند معترض اند.

۲ نظر ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۲
محی الدین


شاید بیشترین ضربه را ما با برخورد های سلیقه ای و سبک دینداری خودمان به اسلام زدیم

سبک زندگی و دینداری که بیش از آنکه به متون مذهبی و اصیل ما مربوط باشد و یا حتی با روح ایات و روایات سنخیتی داشته باشد به فرهنگ و تاریخ ما ارتباط دارد.

از این جهت وقتی طلا نه تنها به عنوان یک شی باارزش، بلکه ارزش دهنده تلقی می شود حتی در امور دینی که اساسا امری معنوی و کیفی هستند نیز ارزش گذاری با طلا صورت می گیرد.

یکی از مصادیق بازاری سازی (ورود قوانین بازار به همه ساحت های اجتماعی از جمله دینداری) جامعه را می توان در این مسئله جست و جو کرد که برای ابراز ارادت خود به کلام خدا و یا خاندان اهل بیت  گنبد های مطلا و قران های مطلا درست می کنیم!

در صورتی که قران چه طلاکوب باشد و یا چه بر کاغذنامرغوب مکتوب شده باشد کلام خداست و به خاطر محتواست که آن ظرف مقدس می شود!

اسلام مطلا یک نقض غرض بزرگ است هم فریاد نهیلیزم است و نشان می دهد که معنویت ما تا به چه اندازه درگیر مادیات شده و هم نقض ایات و روایات است که زیرا چطور می شود انباشت سرمایه را در قالب  قران وجود داشته باشد در حالیکه بسیاری از مسلمانان در ایران و دیگر نقاط جهان درگیر فقر و گرسنگی هستند! و جای تاسف دارد برای روحانیونی که از این نماد نهیلیزم (قران مطلا) بازدید، پرده برداری و تقدیر کردند.

۲ نظر ۲۹ دی ۹۶ ، ۲۱:۱۴
محی الدین

غسان کنفانی نویسنده مشهور فلسطینی در جواب به خبرنگاری که پرسید چرا مقاومت می‌کنید،در حالیکه کشته می‌شوید اما اگر مقاومت نکنید حداقل زنده می مانید؟
پاسخ داد برای ما آزادی سرزمین مان داشتن عزت و احترام و داشتن حقوق انسانی چیزهایی است که به اندازه خود زندگی برایمان ضروری است.

اگر در گذشته تصور بر این بود که عدم مقاومت ضامن حیات برای فلسطینیان است اما امروز روند تاریخی نشان می‌دهد که نه تنها زندگی که شرافت اسلامی و عربی فلسطینیان نیز توسط
اسراییل هتک می شود

نزدیک به هفتاد سال است که مردم فلسطین درگیر مصیبتی به نام تشکیل رژیم صهیونیستی هستند. سریالی تراژیک که با غفلت دولت های عربی و حمایت کشورهای غربی رقم خورده است
و سرنوشتی واژگون برای مردم فلسطین داشته است بیش از نیم قرن است که آنان آواره هستند و در آرزوی یک کشور مستقل در اردوگاه ها جان می دهند.

تصمیم ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسراییل پایان بندی این سریال را از طرف غربی‌ها نشان می‌دهد آن‌ها هرگز نمی‌خواهند کشوری مستقل به نام فلسطین تشکیل شود و اولویت اول آن‌ها منافع تمام و کمال اسراییل است

در این میان اختلاف نظر بین کشور های اروپایی و آمریکا اختلاف پیرامون روش هاست و نه هدف‌ها و نتیجه ها، از این جهت تمامی تلاش‌ها و نمایش‌ها برای گفت و گو و صلح که تحت حمایت
کشورهای غربی صورت می‌گیرد تنها یک نتیجه دارد و آن هم خلع سلاح فلسطینی هاست.

قرارداد کمپ دیوید و قرارداد اسلو هیچ گاه نتوانست حتی اندکی دست اندازی های رژیم صهیونیستی بر اراضی اشغالی را محدود کند زیرا به قول کسینجر دست خطی که سادات امضا کرد
متعلق به بگین بود و این بیان گر بی نتیجه بودن مذاکره و عقد قرارداد با اسراییل است.

سودای تصرف بیت المقدس و اعلام پایتختی آن از سوی صهیونیست ها از دیرباز وجود داشته و تمامی روئسای جمهور آمریکا از نیکسون تا ریگان از بوش پدر تا کلینتون و... بارها تلاش کرده و ناکام مانده اند و تنها ترامپ است که بی توجه به عواقب آن، چنین تصمیمی می گیرد.

بیت المقدس برای تمامی مسلمین سرزمینی مقدس است و اعراب آن را جزو هویت و غرور عربی خود می‌دانند حرکت اخیر ترامپ می‌تواند موجب افشای بیش از پیش چهره همپیمانان اش در منطقه شود.
عربستان مصر اردن و امارات که در سال‌های اخیر سعی در بهبود روابط با اسراییل داشته‌اند امروز از سوی افکار عمومی مورد پرسش قرار می‌گیرند که گفت و گو و میانجی‌گری ها چه دستاوردی داشته است؟

اتحادیه عرب در دهه اخیر با تخریب جریان مقاومت به رهبری ایران، سعی کرد با مذاکره با اسراییل ابتکار عمل را به دست بگیرد اما نه تنها این مذاکرات یک قدم رژیم صهیونیستی را عقب نراند
بلکه نسبت به گذشته تل اویو را وقیح تر و بی باک تر کرد.

اگر در سرزمین های اشغالی و یا دیگر سرزمین های اسلامی افرادی بودند که مقاومت در برابر اسراییل را عامل شکست می دانستد و معتقد بودند که گفت و گو ها با صهیونیست ها می‌تواند
ضامن حقوق حداقلی مردم فلسطین باشد امروز با تصمیم ترامپ متوجه شدند که راه را اشتباه می‌رفتند.

این راه نه امروز که ترامپ و نتانیاهو زمام واشنگتن و تل آویو را بر عهده دارند بلکه از ابتدا و از زمان اعلامیه بالفور در ۱۹۱۷ بن بست است. صهیونیست ها فلسطین را تنها برای
خود می‌خواهند و هیچ حقی، حتی حق حیات هم برای ساکنان اصلی آن قائل نیستند.

به قول شهید رنتیسی اسراییل فقط یک زبان را می‌فهمد و آن هم زبان اسلحه است. از این جهت عرفات و محمود عباس همواره از مذاکرات با دست خالی بازگشتند و جز شرمساری چیزی به
ارمغان نیاوردند.

به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسراییل گواهی بر حرکت درست جریان مقاومت در ایستادگی در مقابل صهیونیست ها و چالشی بزرگ برای حامیان گفت و گو با اسراییل
است.

تا زمانی که فیلمنامه نویس این سریال صهیونیست ها و آمریکایی ها باشند تنها نقش فلسطینیان سیاهی لشگر است که در این سریال نقش جنازه را اجرا می‌کنند.

۱ نظر ۱۸ آذر ۹۶ ، ۲۳:۵۳
محی الدین

پس از چند سال که موصل دومین شهر بزرگ عراق در سرخط خبرها و تنش ها قرار داشت امروز کمی ان طرف تر کرکوک بر مدار ناارامی  است.

 شهر تاریخی و باستانی کرکوک مرکز استان تمیم در ۲۵۰ کیلومتری پایتخت قرار گرفته است.
پیرامون بافت جمعیتی کرکوک اختلافات بسیاری میان بغداد و اربیل وجود دارد درماده ۲۴ قانون انتخابات جدید عراق نسبت جمعیتی کردها، عرب ها و ترکمان ها برابر (۳۲٪ ) اعلام شد.

هرچند حزب دموکرات کردستان به این امر اعتراض کرد اما بررسی های تاریخی نیز گواهی می دهد این منطقه از مدت های پیش از حضور کردها، سرزمینی متشکل از همه اقوام و مذاهب بوده و ترکمان ها و حتی مسیحیان از دیر باز در کرکوک سکونت داشتند.

 با سقوط دولت صدام و رونق اقتصادی منطقه شمال به ویژه کرکوک، بسیاری از کردهای سلیمانیه و اربیل برای دست یابی به کار و امرار معاش به این منطقه مهاجرت کرده و در کرکوک ساکن شدند.

بارزانی با تبلیغات گسترده و اعمال نفوذ توانست ترکیب جمعیتی کرکوک را به نفع خود تغییر داده و قدرت خود را در این منطقه افزایش دهد.

 هرچند فعالان سیاسی و  نمایندگان عرب و ترکمان کرکوک بارها نسبت به این مسئله هشدار داده بودند اما بغداد در دهه اخیر چنان در بحران های سیاسی و نظامی غرق شده بود که فرصت رسیدگی به تغییر بافت جمعیتی کرکوک و دست اندازی های را نداشت.

 کرکوک یکی از غنی ترین شهرها و شریان اصلی نفتی عراق است که حدود ۴۰٪ ذخیره نفت این کشور را در خود جای داده است.

از سال ۲۰۰۷ تاکنون فرایند تغییر بافت جمعیتی کرکوگ تنها به شکل مهاجرت اقتصادی و مسالمت آمیز نبوده است.

در غفلت دولت مرکزی از منطقه شمال، نیروهای
 وفادار به حزب دموکرات کردستان با حمله به روستاهای عرب و ترکمان نشین و آتش زدن خانه ها و مزارع،  اقدام به کوچ اجباری آن ها  از سرزمین پدری شان کردند اقدامی که از آن به پاکسازی قومیتی در کرکوک یاد می شود.

 با ظهور تروریست های تکفیری در شمال عراق و سقوط موصل، کرکوک همواره در چشم طمع داعش بوده و بارها مورد دست اندازی قرار گرفت هرچند تکفیری ها

 نتوانستند به صورت کامل در این مناطق مسلط شوند اما رنج و زخم های جبران ناپذیری بر مردم و بافت تاریخی و فرهنگی این منطقه وارد کرد.

ترکمان ها و مسیحیان از بزرگترین قربانیان داعش بودند. طبق گزارشات رسانه ها و شاهدان عینی نیروهای بارزانی در حمله سلفی ها به کرکوک از خود مقاومتی نشان ندادند و اجازه دادند تا زمینه حذف ترکمان ها از این منطقه فراهم شود.

در سال ۲۰۱۶ با عقب نشینی داعش شرایط برای حضور نیروهای پیشمرگه در کرکوک فراهم شد. بارزانی با این ادعا که اعراب قصد دارند ترکیب جمعیتی کرکوک را تغییر دهند در حین اخراج مهاجرین عربی که پس از سقوط موصل، تکریت و الرمادی راهی کرکوک شده بودند برخی از بومی های این منطقه را نیز اخراج کرد که به طور مثال به فاجعه قوشقایه می توان اشاره کرد.

قوشقایه روستایی نفت خیز  با حدود ۶۰۰ نفر جمعیت و ۱۶۰ خانوار است مردم این سرزمین از دیرباز در کرکوک سکونت داشته و به علت رونق کشاورزی و نزدیکی به چاه های نفتی از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردارند.

 نیروهای حرب دموکرات کردستان با حمله به قوشقایه با ایجاد رعب و حشت و آتش زدن منازل، کنترل روستا را برعهده گرفته و ساکنان آن را اخراج کردند، مسئله ای که به اعتراض احزاب سیاسی عراق حتی حزب اتحاد میهنی کردستان منجر شد.

با آغاز روند همه پرسی، بحران در منطقه کرکوک افزایش یافت همه فعالان سیاسی عراق می دانستند بارزانی برای ادامه حیات سیاسی و اقتصادی خود نیاز مبرم به نفت کرکوک داشته از این جهت  با برنامه ریزی قبلی سعی در الحاق این منطقه به کردستان عراق را دارد.

وی بدون توجه به مخالفت اعراب، مسیحیان و ترکمان های این منطقه با برگزاری رفراندوم و در نهایت اعلام پیروزی، کرکوک را جز جدایی ناپذیر کردستان عراق اعلام کرد.

به نظر می رسد در شرایط کنونی و با دست اندازی بارزانی به کرکوک، شرایط برای مردم این سرزمین که در سال های اخیر همواره درگیر جنگ و بحران بوده اند سخت تر از گذشته خواهد شد

کرکوک چه زمانی روی آرامش را می بیند؟ به نظر می رسد هیچ کس پاسخ این سوال را نمی داند.

۱ نظر ۰۲ آبان ۹۶ ، ۰۱:۲۴
محی الدین


رهبر کره در جلسه فرماندهان ارتش کره شمالی گفت: زمان تسویه حساب نهایی با آمریکایی ها فرا رسیده است. همین جمله کافی بود تا پس از سال‌ها شبه جزیره کره درگیر ناآرامی شود اما این اولین بار نیست که در این شبه جزیره صدای طبل جنگ به گوش می رسد.

 با وقوع جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن در این جنگ، نیروهای آمریکا و شوروی از جنوب و شمال وارد شبه جزیره کره شدند و آن را به اشغال خود درآوردند در روز ۲۷ دسامبر ۱۹۴۵ این سرزین طی یک قرارداد، ما بین آمریکا و شوروی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد.

مدار ۳۸ درجه خط مرزی دو کشور اعلام شده و سازمان ملل آن را به رسمیت شناخت.

 شوروی در شمال یک چریک به نام کیم این سونگ و آمریکا یک فعال سیاسی در تبعید به نام سینگمان ری را در راس قدرت دو کره قرار دادند.

با آغاز دهه ۵۰ با افزایش تنش میان آمریکا و شوروی جنگی نیابتی میان دو کره شکل گرفت، هر چند آمار دقیقی از تلفات انسانی در این جنگ وجود ندارد اما کارشناسان بر این باورند بیش از ۱ میلیون نفر جان خود را از دست داده‌اند. در نهایت در سال ۱۹۵۳ پس از سه سال، قرارداد آتش بس میان دو کشور منعقد شد صلحی ناپایدار که تا به امروز هم باقیست.

 از منظر اقتصادی در دهه شصت و هفتاد اقتصاد دو کره با هم پیش می‌رفت اما در دهه ۹۰ رشد فزاینده اقتصادی در کره جنوبی و رکود و بحران در کره شمالی فاصله دو کشور را بیش از پیش ساخت.

با فروپاشی شوروی کره شمالی جدی ترین حامی خود را از دست داد و همین امر به منزوی شدن کره شمالی منجر شد.

هرچند که در رسانه‌ها از کره شمالی به عنوان یک دولت کمونیستی یاد می‌کنند اما این کشور ارتباط ایدئولوژیکی با کمونیزم ندارد و بیش از آنکه مارکسیست باشد دولت ناسیونال- سوسیالیست افراطی است. نوعی حکومت دفاع ملی که با بستن مرزها و افزایش قدرت نظامی سعی در حفظ قدرت خود دارد.
دولت کره شمالی نه از جنبش های ضدسرمایه داری حمایت می‌کند و نه به دنبال تشکیل جبهه ای علیه امپریالیسم است بلکه با دارا بودن بمب اتم و موشک های دوربرد و اجرای سیاست بازدارندگی و دیوار آهنین سعی در حفظ امنیت ملی خود دارد.

از زمان جدایی دو کره آمریکا همواره روابط خصمانه ای با پیونگ یانگ داشت و تحریم های بسیاری  را علیه آنان وضع کرد
در سال ۱۹۵۶ با نقض قرارداد آتش بس میان دو کره، آمریکا تصمیم گرفت تسلیحات هسته ای در خاک کره جنوبی مستقر کند متقابلا کره شمالی در مناطق مرزی تأسیسات عظیم نظامی ایجاد کرد تا در  صورت لزوم نیروهای کره جنوبی و آمریکا را مورد هدف قرار دهد.

در سال 1963 کره شمالی از شوروی درخواست کمک کرد تا بتواند به تکنولوژی و تسلیحات هسته ای دست پیداکند؛ اما این درخواست پذیرفته نشد مسکو تنها موافقت کرد که به برنامه صلح آمیز هسته ای پیونگ یانگ از جمله آموزش کارشناسان این کشور کمک کند.
در حالیکه کره شمالی در سال ۱۹۸۵ معاعهده ان پی تی را پذیرفت اما با فروپاشی شوروی و آنچه نقض معاهدات از سوی طرف‌ امریکایی نام گرفت همچنین حضور پررنگ آمریکایی ها در کره جنوبی، کیم جونگ ایل را برآن داشت تا به سمت دست یابی به تسلیحات هسته ای حرکت کند.

هرچند بسیاری فن آوری هسته ای کره شمالی را وارداتی و از شوروی می‌دانند اما نقش دانشمندان این کشور در دست یابی به سلاح هسته ای غیرقابل انکار است.

با آغاز قرن بیست و یکم به نظر می‌رسید کیم جونگ ایل خواهان تغییر رویه پیشین و شکستن انزوای خودخواسته است اما آزمایش هسته ای سال ۲۰۰۷ نشان داد کره شمالی در تمامی این سال‌ها به دنبال وقت کشی برای دست یابی به سلاح هسته ای بوده است.

با مرگ کیم جونگ ایل در سال ۲۰۱۱ جشن و پای کوبی در سئول شکل گرفت زیرا تصور می‌شد جانشین جوان او کیم جونگ اون که مدتی در مدرسه ای انگلیسی زبان در برن سوییس تحصیل کرده در سیاست‌های گذشته بازنگری کند اما در همان ابتدا دستورات وی مبنی بر برخورد شدیدتر با مخالفین و همچنین اعلام موضع شدید علیه کره جنوبی و دخالت های آمریکا در بحران شبه جزیره کره نشان داد که کیم جونگ اون رهبری نیست که غرب در انتظار آن بود.

 با روی کار آمدن دونالد ترامپ تحریم های جدیدی علیه پیونگ یانگ وضع شد اما حتی نطق جنجالی و تند رئیسجمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل هم باعث نشد که کره شمالی تغییری در سیاست‌های خود نشان دهد. به گزارش ای بی سی نیوز ۷۰٪ مردم آمریکا کره شمالی را تهید جدی برای آمریکا می‌دانند و ۶۲٪ به ترامپ برای مدیریت این بحران اعتمادی ندارند.

وزیر امور خارجه کره شمالی با اشاره به حمله احتمالی آمریکا پس از تهدید های ترامپ گفت: ما به بمب افکن های آمریکا حتی خارج از مرز کره شلیک خواهیم کرد.

بحران در مدار ۳۸ درجه جدی و جدی‌تر می‌شود هرچند که عده‌ای احتمال یک رویارویی تمام‌عیار را میان آمریکا و کره شمالی می‌دهند اما سخنان وزیر امور خارجه نشان می‌دهد که سیاست بازدارندگی پیونگ یانگ هرچند شرایط خاص و بحرانی را برای مردم خویش به ارمغان آورده اما آنان را در برابر تهدید های آمریکا بیمه کرده است.  سرگی لاوروف در پاسخ به خبرنگاری در رابطه به حمله احتمالی و غافل گیر کننده آمریکا به کره شمالی گفت آمریکا به عراق حمله کرد، زیرا اطمینان کامل داشت این کشور هیچ سلاح کشتار جمعی ندارد، اما برای کره شمالی وضعیت متفاوت است و این کشور سلاح هسته ای در اختیار دارد و به همین دلیل آمریکا حمله نمی کند.

۲ نظر ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۳:۴۲
محی الدین

کردهای جدایی طلب خود را بزرگترین ملت بدون سرزمین می دانند آنان با اشاره به نسل کشی انفال در زمان صدام، سیاست های نژادپرستانه اردوغان و همین طور جنایات داعش علیه کردها را دلیلی برای تشکیل دولت مستقل در شمال عراق می دانند بارزانی معتقد است اگر مستقل شویم می توانیم امنیت و رفاه را برای مردم کردستان به ارمغان بیاوریم از این رو طبق اخبار غیر رسمی ۸۸% مردم به استقلال از عراق رای مثبت می دهند
 اما آیا امنیت، رفاه و آسایش مردم کردستان عراق پس از سختی‌های بسیار راهی است که بارزانی مقابل آنان قرار داده است؟
مسعود بارزانی که هفتاد و یک سال پیش در مهاباد به دنیا آمد از سال‌ها پیش سودای ریاست بر کردستان را داشته و برای تحقق رؤیای خود حاضر است هر گونه هزینه‌ ای را بر مردم کردستان تحمیل کند از این رو قبل از برگزاری رفراندوم برای دولت عراق و ترکیه خط و نشان می‌کشد و به صراحت می‌گوید برای حفظ کرکوک از گزینه نظامی استفاده می کنیم، این مساله نشان می‌دهد که او
  به عواقب تصمیمات خود کاملاً آگاه است.

شرایط جغرافیایی کردستان عراق نشان می‌دهد راه سعادتی که بارزانی به مردم کردستان نشان می دهد آنان را به منزلگاه مقصود نمی رساند، زیرا کردستان عراق میان چهار کشور عراق، ایران، ترکیه و سوریه قرار گرفته و هیچ دسترسی به آب‌های آزاد ندارد.
 با توجه به مخالفت صریح و قاطعانه این چهار کشور با استقلال کردستان، بارزانی نه تنها در صادرات نفت شمال بلکه در واردات کالاهای ضروری
هم دچار مشکل خواهد شد و بدیهی است که هزینه آن را مردم کردستان عراق می پردازند

 چرا بارزانی ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ را برای بلندپروازی های خود انتخاب کرد؟

اختلافات سیاسی میان حزب الدعوه و حکیم با جریان مقتدی صدر و همچنین درگیری فرسایشی ارتش عراق با نیروهای داعش، عزم بارزانی را برای جدایی کردستان عراق جزم کرده زیرا به زعم او بغداد در شکننده ترین حالت سیاسی و نظامی خود به سر می‌برد
 
 بارزانی که با کمک ارتش عراق و حشدالشعبی خطر داعش را از اربیل و کرکوک دور کرد می‌خواهد پیش از آنکه ارتش و نیروهای حشدالشعبی مناطق باقیمانده را از داعش پس بگیرند کار استقلال را تمام کند اما به نظر می‌رسد با وجود شرایط خاص سیاسی و نظامی عراق واکنش بغداد به اربیل متفاوت با تحلیل بارزانی باشد
 زیرا واکنش‌های شخصیت‌های تراز اول و نخبگان سیاسی عراق نشان می‌دهد با وجود همه اختلافات با استقلال کردستان مخالف اند، همچنین ارتش عراق و نیروهای حشدالشعبی امروز نسبت به گذشته تجربه بیشتری کسب کرده و با آزادسازی موصل و پیروزی های اخیر روحیه بهتری دارند ضمن اینکه در صورت لزوم برای رویارویی نظامی با پیشمرگ های  کرد از حمایت همه کشورهای همسایه برخوردارند

با وجود چنین شرایطی بارزانی به چه چیز امید دارد؟

 اسراییل تنها حامی جدی استقلال کردستان است طرفداران حزب اتحاد میهنی در راهپیمایی های خود برای حمایت از رفراندوم، پرچم اسراییل را حمل می‌کنند. اسراییل پیش از این ماجرا هم در دهه شصت و هفتاد میلادی برای تضعیف ناسیونالیزم عرب از کرد ها حمایت کرده بود سلاح و پول‌های اسراییل که از طریق شاه ایران به کردها  می‌رسید بغداد را متوجه اربیل می‌کرد تا نتواند با جبهه ناسیونالیزم عربی علیه اسراییل همراهی کند.
بارزانی امیدوار است ضمن دریافت حمایت های مالی و نظامی از طرف تل اویو، از لابی های اسراییل در مجامع بین‌المللی برای اعمال فشار به دولت عراق و جلب حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی استفاده کند
همچنین اربیل امیدوار است که  از قدرت رسانه‌ ای اسراییل در جهت جلب نظر افکار عمومی مردم، جهانیان را متوجه خود کند.
با تغییر شرایط منطقه پس از انقلاب اسلامی دیگر شرایط ترانزیت سلاح از اسراییل به کردستان عراق وجود نداشته و حتی ترکیه نیز که اخیرا
 روابط خود را با اسراییل ترمیم کرده هرگز اجازه واردات سلاح و حتی کالاهای دیگر را به شمال عراق نخواهد داد.

 سیاست اعمال فشار به بغداد نیز تاکنون  با شکست مواجه بوده زیرا نتانیاهو نه تنها نتوانست جبهه ای در حمایت از بارزانی تشکیل دهد بلکه مخالفت ترامپ با برگزاری رفراندوم و درخواست برای به تعویق انداختن آن نشان داد که اسراییل متحد قدیمی و سنتی خود را نیز نتوانسته با خود همراه کند.

 با شرایط موجود  به نظر می‌رسد استقلال کردستان عراق برای کرد ها نه تنها رویایی قابل تحقق بلکه کابوسی دهشتناک خواهد شد
 هزینه ای سنگین که مردم به بهای بلندپروازی سیاست مداران شان پرداخت می کنند.

۵ نظر ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۹
محی الدین

اگر بخواهیم جریان اصلاح طلبی را تبارشناسی کنیم و یا خواستگاه فکری اش را بررسی کنیم به عدالت و دولت مهندس موسوی می رسیم دولتی که همه دغدغه اش حمایت از محرومین و مستضعفین بود، با گذشت زمان منافع مشترک کوتاه مدت میان کارگزاران سازندگی و اصلاح طلبان به کمرنگ شدن سیاست  ها و رویکردهای عدالت خواهانه در میان بخش هایی از جناح چپ منجر شد. هرچند امروز عدالت مثل بسیاری از مفاهیم دیگر توسط اصولگرایان مصادره شده اما بخشی  از اصلاح طلبان هم معتقدند که باید به همان اصالت ها و ارزش های دهه شصت بازگردیم ارزش هایی که جناح چپ به خاطر آن تشکیل شد.
رویکرد عدالت گرایانه در میان اصلاح طلبان بوده و هست و آن طور که گفته شد اساسا خواستگاه این جناح است اما باید بپذیریم که امروز در میان مصادره اصولگرایان و کتمان کارگزاران این ارزش در میان اصلاح طلبان کمرنگ شده است
نامه ای که لینک آن در ذیل آمده و توسط جمعی از جوانان اصلاح طلب نوشته شده که دغدغه عدالت را دارند از این جهت قابل تامل است و خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود


۰ نظر ۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۷
محی الدین

احمدی نژاد با همه هزینه هایی که برای مملکت و نظام داشت، بسان یک تجربه دستاوردهایی هم برای ملت داشت یکی از مهم ترین دستاورد های احمدی نژاد افشای رویکرد های یک بام و دو هوای مسئولین همیشه عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی بود از همان هایی که حمایت از رئیس جمهور منتخب را سیاست همیشگی شان می دانستند تا کسانی که در دولت سوم تیر اطاعت از رئیس جمهور را اطاعت از خدا می پنداشتند! در زمان احمدی نژاد توهین به رئیس جمهور جرم بود و دادستان علیه کسانی که هتاک معرفی می شدند اعلام جرم می کرد و به همین خاطر چند نشریه توقیف و چندین دانشجو به دادسرا رفتند.

آن ها برای این قبیل حمایت های بی چون و چرا از احمدی نژاد و آن برخورد های گازانبری با توهین کنندگان به رئیس جمهور، استدلال هایی هم داشتند همچون منافع و مصالح نظام و کشور در حمایت از رئیس جمهور منتخب و مستقر است و یا اینکه چون رئیس جمهور توسط ولی فقیه تنفیذ می شود اطاعت از او اطاعت از خداست و اینکه چون رئیس جمهور، منتخب اکثریت مردم است توهین به او توهین به اکثریت مردم ایران است.
 اما گذشت زمان و انتخاب حسن روحانی نشان داد که رویکردهایی که ظاهرا بر اصول استوار اسلام و منافع ملی پایدار است رویکرد جناحی بیش نیست و صرفا بر منافع گروهی متکی است. وگرنه در شرایط بحرانی امروز حمایت از رییس جمهور مستقر و منتخب بیشتر به منافع ملی و مصالح عمومی نزدیک تر است.
هر چند که هزینه های این سیاست یک بام و دوهوا را مردم متحمل می شوند اما حال که در فقدان رسانه های ازاد امکان نظارت و پرسشگری از برخی مسئولین وجود ندارد چاره ای بر صبر بر هزینه ها و تحمل گذر زمان نیست که این صبر منجر به افزایش اندوخته تجربه سیاسی ملت ایران است.
ادامه سیاست یک بام و دوهوا و تجربه تاریخی احمدی نژاد زمینه خودافشایی بیشتر ایشان را فراهم می کند 

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۷
محی الدین