الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

پسرم همه ما مردها موجودات پرادعایی هستیم. حتی بداخلاقترین، زشت ترین، فقیرترین، ضعیف ترین و بی عرضه ترین مردها فکر می کنند موجودات خیلی مهمی هستند و اگر نباشند کمیت دنیا قطعا لنگ می زند. همین خودپنداره نامعقول در کنار پیشینه فرهنگی مردسالاری باعث شده است همه ما بدون توجه به اینکه خودمان چه قدر خوش اخلاق، زیبا، قوی و باعرضه هستیم به این فکر کنیم که همسر ما باید همیشه زیبا، مهربان، قوی و باکفایت باشد. تصویر ذهنی عموم ما از همسر مطلوب زنی است زیبا، خوش اندام، خوش پوش، خوش مشرب و مهربان که دائم می خندد و گشاده روست.


 معمولا تمام تلاش خود را برای یافتن چنین زنی به کار میگیریم و البته در اغلب موارد شکست می خوریم. حتی در موارد اندکی که موفق می شویم پس از مدتی می‌بینیم این زن همان زنی که فکر می کردیم نبوده و اشتباه کرده ایم.


پسرم امیدوارم تو وارد این فانتزی ها نشوی. یک نگاه به خودت بینداز تا متوجه شوی چه قدر در ظاهر و باطن تو نقص و ایراد وجود دارد. ناراحت نشو، انسان ها همین هستند، سرشار از نقاط قوت و ضعف. پس دنبال آن تصویر نامعقول نگرد. اما مطمئن باش اتفاقا اگر به چند نکته توجه داشته باشی می توانی چنین همسری داشته باشی.


پسرم واقعیت این است که همسر ایده آل ساختنی است نه یافتنی و نصیب یک مرد ایده آل می شود. کسی را که با عنوان شریک زندگی انتخاب می کنی با حدی از زیبایی، اخلاق، مهربانی و ... وارد زندگی تو می شود اما اگر ببیند که در چشم تو بسیار زیباست و تو او را همانطور که هست پذیرفته ای، با نقاط ضعفش کنار آمده ای، آنها را بزرگ نمی کنی و از سوی دیگر دائما او را بخاطر نقاط قوتش ستایش می کنی، تمام تلاشت را برای رشد او به کاربسته ای و از همه اینها مهمتر به هر روش تلاش می کنی به او محبت کنی، روز به روز می بالد، مانند یک نهال رشد می کند و به فراتر از رویای تو تبدیل می شود.


پسرم زنی که محبت و عشق دریافت می کند می تواند عشق بورزد و محبت کند، زنی که با او با خوش خلقی و اخلاقی خوب رفتار شود خوش خلق و اخلاقی خواهد بود و زنی که شایستگی هایش ستایش شود شایسته تر می شود. پس اگر می خواهی رویایت حقیقت پیدا کند باید خودت یک مرد ایده آل باشی. 


من از تو میخواهم به جای مقایسه زنت با آن تصویر فانتزی و کودکانه، خودت را با تصویر یک مرد ایده آل مقایسه کنی و سعی کنی هر روز به آن نزدیک تر شوی. آرام آرام خواهی دید که همسرت از رویایی ترین آرزوهای تو بهتر خواهد شد.


اگر بهترین زن دنیا را داشته باشی اما به جای تلاش برای بهتر بودن فقط متوقع باشی، خواهی دید که همسرت مانند یک گل پژمرده می شود. دیگر نمی خندد، شور و هیجانی وارد زندگی نمی کند، خوش مشرب نیست، پوستش آن شادابی را ندارد و رفته رفته فکر می کنی که در انتخابت اشتباه کرده ای. در حالی که انتخابت درست بوده است و خودت سرمایه ات را نابود کرده ای.

۳ نظر ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۷:۱۵
سراج الدین

علم اقتصاد برای پاسخگویی به این سوال شکل گرفت که با توجه به منابع اندکی که در اختیار داریم چگونه به نیازها و خواسته هایی که تعدادشان بی شمار است پاسخ دهیم. بر همین اساس وقتی می گویند به زندگی نگاه اقتصادی داشته باشید یعنی توجه کنید که منابع شما در زندگی محدود است، پس این منابع را صرف اموری کنید که ارزشش را داشته باشد. اما وقتی می خواهیم به زندگی نگاه اقتصادی داشته باشیم با یک سئوال بسیار مهم روبرو می شویم: موضوعات مهم زندگی ما چه موضوعاتی هستند؟

پیشنهاد می کنم برای یک هفته هر شب قبل از آنکه بخوابید فهرستی از مسائل و مشکلاتی که در طول روز با آن مواجه شده اید بنویسید. این ساده ترین و مستقیم ترین راه برای شناسایی موضوعات است.

اما پس از تهیه این فهرست با سئوال دیگری مواجه می شویم: از میان مسائل و موضوعاتی که فهرست کرده ایم کدام حقیقی است و کدام به واسطه تلاش دیگران وارد فهرست ما شده است و چگونه می توان این دو دسته را از یکدیگر تفکیک کرد؟ مثلا وقتی من از خانه ای که در آن زندگی می کنم راضی هستم اما مدام به بزرگتر کردن و انتقال آن به محله ای بهتر فکر می کنم تحت تاثیر سرمایه داری هستم و نه نیازهای واقعی خودم. قبول دارم که این تفکیک دشوار و گاه نشدنی است اما پیشنهاد می دهم برای تفکیک کردن این سوال را از خود بپرسید که آیا اگر من یک اسکیمو بودم و از قطب شمال مستقیم به این زندگی پرتاب شده بودم باز هم این مسائل برای من مهم بود؟ از این جهت می گویم یک اسکیمو که او از تمامی پیش فرض هایی که ما را احاطه کرده دور است. اسکیمو نمی داند که در جامعه ما مساحت یک خانه استاندارد چه قدر است و اگر اهل کدام محله باشیم مردم نگاه بهتری به ما می کنند اما در انسان بودن و خواسته ها و نیازهای انسانی مشترکات فراوانی با ما دارد.

وقتی از این زاویه به فهرست مسائل خود نگاه کنید متوجه می شوید که اساسی ترین مسائل شما مربوط به داشتن کار خوب، هماهنگی بین علایق با کار و تحصیل، داشتن روابط مطمئن و عمیق با خانواده و دوستان، سلامت جسمی و روانی و موضوعات دیگری است که به همین اندازه عینی و مشخص هستند. هر چیزی غیر از اینها دغدغه های نظام های فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و نه خود شما.

این نظام ها که در ابتدا برای کمک به حل همین مسائل اساسی شکل گرفته بودند از ما می خواهند به جای همان مسائل اساسی به این فکر کنیم که برای مثال پوشش، اعتقادات و رفتار مردم در تمامی ساحت های زندگی باید چگونه باشد. حتی برای یافتن راه حل مسائلی مهم مانند روابط زناشویی از ما می خواهند به جای توجه به مشکل، بررسی راه حل های ممکن و مراجعه به تجربه های بشری، به اندوخته نظری آنها توجه کنیم و تمام زندگی خود را صرف شناخت همین اندخته ها کنیم و بگوییم راه نجات امروز تنها و تنها در همین اندوخته ها است. این نظام ها حتی به ما می گویند تو اشتباه می کنی که فکر می کنی فلان موضوع مهم است اینها اصلا مسئله نیست، مسائل تو همان هایی است که من میگویم و راه حلش نیز فقط همین است و بس، و حتی اگر مسئله تو با راه حل من حل نمی شود مشکل از توست نه از راه حل من.

واقعیت این است که ارزش هر کدام از این نظام ها تنها به میزان حل کردن مسائل است و اینکه توسط چه کسی پایه گذاری شده اند و منابع حمایت کننده یا ایجادکننده آنها کجا و چه کسانی بوده اند هیچ شانی برای آنها ایجاد نمی کند. نظام ها باید مسائل را حل کنند نه اینکه مسائل جدید تعریف کنند و منابع اندک ما را برای تقویت و بقای خود صرف کنند. هر انسان زیرکی باید به زندگی خود نگاه اقتصادی داشته باشد و منابع خود را صرف مسائل اساسی زندگی کند نه حل کردن مسائل نظام های سیاسی، اقتصادی و اعتقادی.

 

۰ نظر ۲۳ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۳
سراج الدین

اگرخاطرتان باشد حدود یک سال قبل یعنی خرداد ماه 1397 و همزمان با بازیهای جام جهانی فوتبال، بیلبوردی در میدان ولیعصر تهران نصب شد که در آن اثری از بانوان نبود. در فضای مجازی و واقعی انتقادات بسیار گسترده ای مطرح شد و واکنشهای تندی از سوی فعالین حقوق زنان و فرهیختگان صورت پذیرفت.

 

اما جالب است بدانید که از سال 92 قانونی در کشور تصویب شده است که اجحاف بسیار بزرگی در حق زنان روا داشته اما تا به امروز یعنی بعد از حدود شش سال هنوز واکنش خاصی نسبت به آن در جامعه مطرح نگردیده. این قانون یک قانون فرعی و گمنام نیست بلکه مهمترین قانون جزایی کشور یعنی قانون مجازات اسلامی است.

 

قانونگذار ضمن پذیرش نهاد توبه به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات، این نهاد را به زنا (و البته لواط) به عنف نیز تسری داده و توبه مجرم در این جرایم را نیز پذیرفته است. مطابق با ماده 114 قانون مجازات اسلامی و تبصره های آن، مرتکب جرم زنا و لواط به عنف و اکراه اگر قبل از اثبات جرم توبه نماید حد از او ساقط میشود و اگر توبه بعد از اثبات جرم با اقرار باشد، درصورت تقاضای قاضی توسط رییس قوه قضاییه  از سوی رهبری حد قابل اسقاط است. در هردو فرض نیز بعد از سقوط حد،حبس یا شلاق تعزیری درجه 6 یا هر دو اعمال میشود. حبس درجه 6 از شش ماه تا دوسال و شلاق آن نیز از 31 تا 74 ضربه و تا 99 ضربه در جرایم منافی عفت است.

 

در واقع اگر یک فردی که بارها مرتکب تجاوز به عنف شده قبل از اثبات به جرم توبه نماید، دادگاه مکلف است ( و نه مخیر) که در صورت احراز توبه، مرتکب را بدون نیاز به جلب رضایت قربانی از مجازات حدی معاف کند و مجازات بسیار سبک درجه 6 را در حق وی مورد حکم قرار دهد!

 

اگرچه نهاد توبه میتواند نقش موثری در کاهش جمعیت کیفری و معافیت افراد از مجازات داشته باشد اما به نظر میرسد باید میان جرایم بدون قربانی و جرایم دارای قربانی قائل به تفکیک شد و جرم تجاوز به عنف را یک جرم عمومی که صرفا جنبه حق اللهی دارد تلقی نکرد.

 

 

۲ نظر ۱۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۰
شرف‌الدین