الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بی اغراق میگویم که مهمترین شخص زندگی من و کسی که در تک تک لحظات زندگی من اثر گذار است، کسی نیست جز حبیب خدا، محمد مصطفی روحی فداه.

در تمام رفتارهای زندگی ما رد پایی از حضرت و دستوراتش وجود دارد. از وقتی به دنیا آمدیم به گوشمان اذان گفتند و به نبوت حضرتش شهادت دادند و وقتی از این دنیا برویم، به گوشمان شهادت بر رسالت او میدهند. بین این دو شهادت نیز پر است از حضور خاتم النبیین.

وقتی خصوصیات پیامبرم را از زبان امیرالمومنین در نهج البلاغه میخوانم، سراسر وجودم به شوق می آید. وقتی در قرآن میخوانم که خداوند کریم چگونه رسولش را می ستاید، گوشه چشمانم نمناک میشود. آنهایی که مدینه رفته اند، لابد تجربه کرده اند که چگونه رحمه للعالمین بودن پیامبر با تمام وجود احساس میشود.

 

.................

یکی از بزرگترین اشتباهات ما شیعیان این است که گویی پیامبر را به اهل سنت واگذار کرده ایم و اهل بیت را برگزیده ایم. حتی اگر بخواهیم کمی اغراق کنیم، اسلام را به اهل سنت سپرده ایم و خود شیعه شده ایم. آنقدری که برای زیارت نجف و کربلا شعر گفته ایم و گریه کرده ایم، برای زیارت مدینه نگفته ایم و نَگِریسته ایم.  زیارت کربلا برایمان محبوب تر از زیارت رسول الله هست. مراسمهای شیعی را هرچه پررنگ تر برگزار میکنیم و آنچه برای رسول الله باشد را چندان جدی نمیگیریم. توسل به حضرت زهرا (س) و حضرت ابوالفضل (ع) را به کرات شاهدیم اما کمتر دیده ایم کسی به حضرت رسول متوسل شود. چند روز پیش جایی صحبت بود که اهل سنت از توهین به همسر پیامبر ناراحت میشوند، و برای من جالب بود که ما خیلی از این قضیه ناراحت نمیشویم! تمام اینها در شرایطی است که امیرالمومنین  طبق روایتی خود را "عبد من عبید محمد" می داند.

 

اگر کلاهمان را قاضی کنیم، می بینیم که برای پیامبر کم گذاشته ایم. قدر پیامبرمان را نمی دانیم. پیامبری که برای هدایت ما مشتاق و حریص است و ما نسبت به او کم لطفی میکنیم.

 

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ

 

 

خدایا تو را حمد میگوییم که در این روز مبارک پیامبری را به این دنیا آوردی که آیات تو را بر ما بخواند و ما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد

۶ نظر ۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۹
شرف‌الدین

این بار مطلب الدین را از جای دیگری بخوانید!

 

 

 

لطفا روی لینک زیر کلیلک کنید: 

http://mobahesat.ir/12815

 

۲ نظر ۱۷ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۰
شرف‌الدین

سلام پسر عزیزم

 

پسرم من در همه نامه هایی که برای تو نوشته ام و از این به بعد نیز خواهم نوشت فرض را بر این گذاشته ام که تو می خواهی ازدواج کنی و لازم است نکاتی را بدانی. اما این نامه موضوع متفاوتی دارد. در این نامه از تو میخواهم که ازدواج نکنی. ازدواج میتواند بسیار خطرناک باشد. این جمله ی “ازدواج می تواند بسیار خطرناک باشد” اصلا منظور من را نمی رساند. پسرم هرچیزی که می تواند روح و جسم انسان را نابود کند تصور کن، بدترین هایش را فهرست کن، ازدواج می تواند از بدترین مورد لیست تو نابود کننده تر است.

 

پسرم ازدواج نه تنها موجب رشد تو نمی شود که حتی باعث نابود شدن تمامی ویژگی های خوبت می شود. در واقع نه تنها اوج نمیگیری، نه تنها به مسیر عادی دوران مجردی ات ادامه نخواهی داد، که به  بدترین شکل سقوط خواهی کرد. کافی است با زنی ازدواج کنی که درکش از زندگی کاملا با درک تو متفاوت است. او هر روز تو را به مسیری می کشاند که علاقه ای به آن نداری و در عین حال از علایق، آرزوها و برنامه های روزمره است نیز دورتر می شوی. همین تضاد که تا آخرین روز این زندگی مشترک نیز ادامه پیدا خواهد کرد آنقدر دردناک است که نفس تو را بند می آورد. 

 

بعد از مدتی می شوی مانند همین مردهایی که به هر بهانه ای سعی می کنند در خانه نباشند. آرام آرام یک نوع عصبی بودن در تو رشد می کند و لحظه لحظه زندگی تبدیل به عذاب می شود. معمولا خیانت ها ریشه در همین شرایط دارند. وقتی در زندگی خانوادگی به آن چیزی که می خواهی نمی رسی به دنبال خانواده جدیدی می گردی و انواع انحرافات اخلاقی و جنسی از همینجا شروع می شود. پسرم بدترین رذیلت هایی که ممکن است در دوران مجردی به علت تجرد به آنها دچار شوی در مقابل ر‌ذائلی که ازدواج بد تو را به آنها مبتلا می کند هیچ است. 

 

ازدواج نه تنها زندگی فردی تو را نابود می کند که حتی از لحاظ اجتماعی نیز می تواند نابود کننده باشد. پس از ازدواج هویت و جایگاه اجتماعی و خانوادگی تو از نو تعریف می شود. ازدواج می تواند جایگاه اجتماعی و خانوادگی تو را تنزل دهد و گاه حتی نابود کند.پسرم تو تا مجرد هستی دغدغه ها و مشکلات مشخصی داری که بعد از ازدواج این مشکلات چند برابر می شود و با چالش های متعددی روبرو می شوی. اصلا ازدواج به ذات یک چالش است. حالا تصور کن همه اینها را برای چیزی به جان بخری که تنها باعث آزار و اذیت و نابودی توست. بگذار خودمانی بگویم، مغز خر خورده ای؟؟؟؟

 

پسرم من خیلی کلی و تنها به بعضی مشکلات اصلی اشاره کردم تا به تو بگویم از نظر من ازدواج اساسا نهادی برای عذاب انسان هاست مگر ازدواج خوب. یعنی اساسا ازدواج بد نداریم. ازدواج بد است مگر ازدواج خوب. شاید با مواردی از ازدواج روبرو شوی که نتوانی اسم بد یا خوب روی آنها بگذاری. از نظر من این ازدواج ها نیز بد هستند.

 

ازدواجی که ارزش دارد انسان خود را درگیر آن کند تنها ازدواج خوب است. در همه این نامه ها سعی میکنم درک خودم را از ازدواج خوب به تو منتقل کنم و امیدوارم تا وقتی که مطمئن نشدی ازدواجت ازدواجی خوب است به آن تن ندهی و باز هم امیدوارم آنقدر تو را شجاع تربیت کرده باشم که هر وقت متوجه شدی ازدواجت اشتباه است از آن خارج شوی. هیچ چیز ارزش نابود شدن تو را ندارد.

۱۰ نظر ۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۰:۴۲
سراج الدین