الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

اون اوایل که آیس پک اومده بود، من میگفتم اگر پنج سال پیش به ما میگفتند توی یک جای دنیا مردم بستنی و یک سری چیز دیگر رو میریزند داخل لیوان و با نِی میخورند، اولین چیزی که میگفتیم این بود که: «خل اند! آخه مگه آدم مرض داره زور بزنه بستنی رو با نی بخوره؟!» ولی کار آیس پک خیلی هم گرفت و اصلا تبدیل شد به یک خوراکی لوکس.

اگر یک عینک به چشممون بزنیم و رفتارهامون رو نگاه کنیم، از این کارهای آیس پکی زیاد می بینیم. میگید نه؟ امتحان کنید!

۰ نظر ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۲۵
شرف‌الدین

"فکر می‌کنم در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد" این جمله را دیوید کامرون گفته.

این ایام که روزنامه فرانسوی به پیامبر ما -روحی فداه- توهین کرده، بحث آزادی بیان و آزادی ابراز عقیده خیلی گُل انداخته. بعد از شیرین کاری جدید گلشیفته هم خیلی ها از حق آزادی تَن صحبت کردند.

چند وقت پیش یک مطلب درباره حق نوشته بودم که هنوز هم سر همون موضع هستم. حق آزادی توهین به ادیان یا حق آزادی تن در حقیقت اصلا حق نیستند. حق مفهوم خودش را دارد و کسی نمی تواند برای خودش حق تولید کند. اینها یک سری لاطائلات است که یک عده شروع کرده اند به گفتنش و اسمش را گذاشته اند حق!

این حکایت را همه شنیده ایم. به نظرم باید در جواب اینهایی که از خودشان حق درست می کنند، به همین شیوه عمل کنیم!! مثلا بیایم ما هم یک سری حق درست کنیم. مثل حق زدن تو گوش مخالفین، حق منفجر کردن اروپایی ها، حق اهانت به خانواده لائیک ها، حق بیان الفاظ رکیک به دشمنان خود، حق پاشیدن اسید به صورت معتقدین به حق آزادی تن و قس علیهذا! بعد اگر آنها مخالفت کردند، بنشینیم و راجع به مبنا و منشا این حق ها و حق هایی که آنها خودشان تولید میکنند صحبت کنیم ببینیم فرق ما با آنها چیست!

۰ نظر ۲۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۱۵
شرف‌الدین

یکی از مبهم ترین حس ها برای من زمانی هست که قراره که روح از تن جدا بشه. اینکه دقیقا چه اتفاقی میفته و حال انسان در اون لحظه چه جوریه تجربه ای هست که حتما خواهیم داشت ولی کسی نیست که برایمان تعریف کند. 

تو بعضی از آیات قرآن و بعضی ادعیه ها اشاراتی به اون حالات شده و بسیار هم سخت توصیف شده. من تا حالا خودم جان دادن یک انسان رو ندیدم ولی از خیلی هایی که دیدند پرسیدم. چند وقت پیش به صورت کاملا اتفاقی فیلمی دیدم از لحظات مردن. خیلی عجیب بود و حسابی درگیرم کرد. هیچ کاری از دست هیچ کس برنمیاد. فریادهای دهشتناک و بی حاصل. واقعا پناه به خدا از سکرات موت. 

اینجا لینک اون فیلم هست. اگر کسی احساس میکنه توان دیدنش رو نداره نبینه. از ما گفتن بود

۰ نظر ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۲
شرف‌الدین

ترجیع بند راهپیمایی امسال و برنامه های تلویزیون "گزینه روی میز" بود. هم پوسترها، هم شعارها، هم مصاحبه ها.  همه با غرور عجیبی میگفتند که کاملا برای مقابله و جنگ بزرگ و نبرد نهایی آماده اند و گزینه روی میزشون شهادت و ایثاره.

 

من خیلی میترسم که این حرفها از سر احساس باشه و چیزی جز لاف نباشه. خیلی میترسم که وقتی موقع عمل شد و مجبور شدند تفنگ دست بگیرند و جون بدند و جون بگیرند، جا بزنند. خیلی میترسم از اینکه وقتی کار جدی شد، همه اینهایی که الان ادعا میکنند، تنها گزینه روی میزشون گزینه جیم باشه!

۰ نظر ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۳۷
شرف‌الدین

خیلی روزنامه ها و سایتها و شخصیتها و بعضی از دوستان وبلاگی (مثل اینجا و اینجا و اینجا) راجع به ماجرای سبد کالا  دولت رو محکوم کردند به بی تدبیری. من هم از روز اول که ایشون اعلام کرد میخوایم همچین کاری انجام بدیم، گفتم کار بیخودیه، به چندین دلیل.

منتها من نقد اصلی رو نه متوجه دولت، که متوجه ملت میدونم. واقعا نمیدونم باید راجع به مردم کشوم چی بگم؟ آخه این چه رفتارهای عجیب و نا متعارفیه؟! بازیگر جومونگ که اومده بود ایران، رفته بودند جلوی درب هتل و چه رفتارهای زشتی انجام دادند، مالدینی که اومده بود اون کارهای سبک رو تو فرودگاه انجام دادند و یکی غش کرد، بیانیه دادند از مردم خواهش کردند که لپ مالدینی رو نکشید، تو صفحه فیس بوک مسی اون کارهای نابخردانه رو انجام دادند، روز سلام سینما اونجوری توحش به خرج دادند، و حالا هم روز اول توزیع سبد کالا این رفتارهای زشت رو انجام دادند. یه جوری رفتار کردند که انگار تا حالا که دولت چنین چیزی بهشون نداده بود همگی داشتند از گرسنگی میمردند!!

من نمیدونم باید چی کار کرد با این مردم. واقعا رفتارها نامعقول و نامتعارفه. از اون طرف هم تا دلتون بخواد ادعا و خودشیفتگی که ما فرزندان کوروش کبیریم و فرهنگ ما فلانه و تاریخ ما بیسار.  حالا جالبه که دولت امیدواره مردم داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف بدند! فک کن!

۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۲
شرف‌الدین

شماره اخیر مهرنامه یک مصاحبه با مصطفی ملکیان داره. ملکیان تو این مصاحبه خودش رو به پنج دوره تقسیم کرده: زمانی که بنیادگرا بوده، زمانی که سنت گرا بوده، زمانی که تجددگرا بوده، زمانی که اگزیستانسیالیست بوده والان که به نظریه عقلانیت و معنویت رسیده.

 

این خیلی نکته مهمیه که وقتی میخوایم راجع به افراد حرف بزنیم و به حرفهاشون استناد کنیم، باید معلوم کنیم که راجع به کدوم مرحله طرف داریم حرف میزنیم. مثلا قطعا سروش "اوصاف پارسایان" با سروش "محمد، راوی رویاهای رسولانه" بسیار متفاوته و برای دفاع یا رد سروش اول باید معلوم کرد که کدوم سروش مدنظره.

خیلی های دیگه هم هستند که در دوره زندگیشون متفاوت شدند. مثلا کدیور، گنجی، مخملباف، نوری زاد، ناطق، هاشمی و خیلی های دیگه. یکی دیگه از آدمهایی که به نظرم تغییر کردند، امام خمینی بود. به نظرم امام نوفل لوشاتو با امام سالهای 67 و 68 متفاوته. اگر به این قضیه دقت داشته باشیم، خیلی تحلیل هامون دقیق تر میشه

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۳
شرف‌الدین

تازگی ها یه نکته ای رو کشف کردم. آدمها رو اگر از پایین به صورتشون نگاه کنی جوونتر به نظر میاند.

هروقت تو مترو وایسادم و یک پیرمرد وارد میشه، میگم پس چرا این جوونها بلند نمیشند این بنده خدا با این سنش بشینه؟ اما وقتهایی که خودم نشستم و یک پیرمرد وارد میشه، وقتی نگاه میکنم میبینم طرف اونقدرها هم سنی نداره که کسی براش بلند شه!!

۰ نظر ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۵
شرف‌الدین

تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات

سلامتی خودتون و خانوادتون صلوات

لال از دنیا نری بلند صلوات بفرست

شفای همه مریضها صلوات

ایشالا همه جوونها خوشبخت بشند بلند صلوات بفرستید

سلامتی همه مسافرین اسلام صلوات

سال دیگه این موقع دسته جمعی کربلا باشیم بلند صلوات بفرست

قرض همه مقروضین ادا بشه صلوات

و ....

 

اما همه اینها فقط یک پاسخ دارند: خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست. حالا چه ربطی وجود داره بین مثلا شفای مریضها و دورد فرستادن بر پیامبر و آل پیامبر؟ چرا مثلا برای اینکه در ظهور امام عصر (روحی فداه) تعجیل بشه، بر پیامبر و آل پیامبر درود میفرستیم؟

یک جوابی که به ذهن من میرسه اینه: ما وقتی یک حاجت و درخواستی داریم (مثلا ادای قرض)، میایم یک هدیه برای پیامبر و اهل بیت ایشون میفرستیم و اون هم درود و سلام هست. بعد از اون بزرگوارن میخوایم که به استناد آیه "هل جزاء الاحسان الا الاحسان" اونها هم دعا کنند که حاجت ما برآورده بشه. البته شاید خودمون حواسمون نباشه که داریم همچین پروسه ای رو طی میکنیم!

۰ نظر ۲۱ دی ۹۲ ، ۲۰:۴۱
شرف‌الدین

احساس کردم موهای شقیقه ام داره عقب نشینی میکنه. منم خیلی  از کچل شدن هراس دارم. رفتم دکتر. گفت چند سالی یک هورمونی زیاد ترشح میشه و تو این چند سال باید یک قرص بخورم که شدت اون هورمون رو بگیره. یک قطره و شامپو هم داد.

.......

ابوی صبح جمعه رفته بودند دعای ندبه. گفتند مسلم هم بود. مسلم، پسرِ پسر عمه ام میشه و تقریبا هم سن من هست. شنیده بودم که چند وفته مریض شده. پرسیدم چطور بود؟ گفتند یک کلاه کشیده بود روی سرش؟ گفتم چرا؟ گفتند موهاش کاملا ریخته به خاطر شیمی درمانی

.......

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. (سعدی علیه الرحمه)

۰ نظر ۱۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۵۸
شرف‌الدین

بعد از این پست جناب سه تا نقطه (وصال سابق!) و بعد هم ارجاع به این پست ایشون، یک مباحثه کامنتی بین بنده و ایشون راجع به بحث حجاب برقرار شد. من همین مباحثه رو بهانه میکنم برای نوشتن این مطلب. هرچند ربط چندانی هم به محتوای اون گفتگو نداره!

 

قدیم ترها (مثلا 10 سال پیش) وقتی یک نفر میخواست ازدواج کنه و ازش راجع به شرایط همسر مورد نظرش میپرسیدند، یکی از شرایطش این بود که همسزش "چادری" باشه یا "مانتویی". من راجع به مانتویی بودن فعلا کاری ندارم و عرض من ناظر به چادری بودنه. وقتی طرف میگفت میخوام همسرم چادری باشه، این یک مفهومی داشت که یک سری لوازم داشت. یعنی وقتی یک دختری چادری بود یک سری خصوصیات داشت. مثلا نجیب بود، اهل خودنمایی نبود، اهل آرایش در جاهای عمومی نبود، به واجبات پایبند بود، با نامحرم ارتباطی نداشت، با رفقاش سفر مجردی نمیرفت، تنهایی تا نیمه شب بیرون نمیموند و یک سری خصوصیات دیگه.

منتها الان قضیه فرق کرده و من میخوام یک اصطلاح (منظورم معادل واژه Term هست) جدید ایجاد کنم به نام "چادر به سر"! یعنی تفکیک قائل بشم بین یک خانم چادری با یک خانم چادر به سر. ممکنه کسی چادر سرش باشه اما به اون لوازمی که اشاره کردم پایبند نباشه. مثلا اهل بگوبخند با نامحرم باشه و یا زیرچادرش لباسهایی بپوشه که جلب توجه کنه.

میشه گفت این تیپ اجتماعی یک تیپ تازه تاسیسه که تا چند سال پیش وجود نداشت و میتونه به ترمینولوزی مردم شناسی اضافه بشه.

 

ایضاح: این بحث فارغ از ارزش گذاری و قضاوت ارزشی درباره، حجاب، چادر، چاری ها، مانتویی ها، نون خشکی ها، کسبه، صنف بلورفروش ها و غیره است! صرفا یک نکته مردم شناختی بود.

۰ نظر ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۷:۴۱
شرف‌الدین