الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

وقتی که من ویران شدم

شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۵۸ ب.ظ

احساس کردم موهای شقیقه ام داره عقب نشینی میکنه. منم خیلی  از کچل شدن هراس دارم. رفتم دکتر. گفت چند سالی یک هورمونی زیاد ترشح میشه و تو این چند سال باید یک قرص بخورم که شدت اون هورمون رو بگیره. یک قطره و شامپو هم داد.

.......

ابوی صبح جمعه رفته بودند دعای ندبه. گفتند مسلم هم بود. مسلم، پسرِ پسر عمه ام میشه و تقریبا هم سن من هست. شنیده بودم که چند وفته مریض شده. پرسیدم چطور بود؟ گفتند یک کلاه کشیده بود روی سرش؟ گفتم چرا؟ گفتند موهاش کاملا ریخته به خاطر شیمی درمانی

.......

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. (سعدی علیه الرحمه)

۹۲/۱۰/۱۴
شرف‌الدین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی