خروج از ازدواج آسان باید باشد
1. در حقوق شرکت ها برای جذب سرمایه، نظری مطرح است که می گوید همانطور که سرمایه با اراده خود و آزادانه به شرکت می اید باید بتواند آزادانه شرکت را ترک کند. البته این اصل نیز مطلق نیست و همه جا به یک اندازه مراعات نمی شود و در شرکت سهامی عام بیش از دیگر شرکت ها به این نظر توجه شده است. فایده اصلی این رویکرد این است که سرمایه از زندانی شدن نمی ترسد پس راحت تر به شرکت می پیوندد. اگر همه چیز خوب باشد می ماند و اگر هم از شرایط راضی نبود می رود. رفتن سرمایه شاید مطلوب نباشد اما نباید فراموش کرد که اگر احتمال زندانی شدن مطرح باشد بسیاری از سرمایه ها هرگز نمی آیند.
2. منظق بند اول را خوب در ذهن تجزیه و تحلیل کنید و حالا به نهاد ازدواج فکر کنید. در ایران امروز همه از قانونگذار گرفته تا خانواده ها در تلاش هستند که با ابزارهای مختلف خروج از ازدواج را سخت کنند. مرد با اقتدار سنتی ناشی از فقه می تواند زن را طلاق ندهد و خروج او را ناممکن کند و اگرچه در همان فقه شرط ضمن عقد وکالت در طلاق برای زوجه پیش بینی شده اما به دلایل مختلف هنوز استفاده از این شرط متعارف و شایع نیست. زن نیز با تعیین مهریه سنگین می تواند مرد را مجبور به ادامه زندگی و حفظ ظاهر کند، چون مرد می داند اگر دست از پا خطا کند شمشیر مهریه بر سر او فرود خواهد آمد و باید حداقل 110 سکه را بدهد تا از حبس و زندان و ندامتگاه رها شود. قانون گذار هم برای دشوار کردن خروج از ازدواج به دنبال اطاله دادرسی دعاوی طلاق است و به گمان باطل خود امیدوار است با طولانی شدن زمان دادرسی زن و مرد از صرافت جدایی بیفتند و دوباره به زندگی مایل شوند. آنان که این فرآیند را تجربه کرده اند می دانند که در دادگاه خانواده حلوا خیر نمی کنند و طولانی شدن دروه متشنج دادگاه تنها باعث غلبه خاطرات تلخ، و محو مختصر تصاویر زیبای زندگی مشترک می شود.
3. همه به دنبال سخت کردن خروج از ازدواج هستند و همین تصمیم جمعی باعث ترس از ورود به ازدواج شده است. این روزها از پسرها و دخترهای زیادی می شنوم که از ورود به ازدواج می ترسند چون خروج از ازدواج را غیر ممکن یا با هزینه بسیار ممکن می بینند. اگر بخواهیم ازدواج رونق بگیرد باید خروج از آن آزاد و آسان باشد. آسان بودن خروج از ازدواج لزوما به معنی ناپایداری زندگی مشترک نیست. هر کسی که هر اختیاری داشته باشد لزوما از آن استفاده نمی کند. اما داشتن اختیار خروج از ازدواج رغبت او را برای ورود بیشتر می کند. چون شخص خود را نه زندانی یک زندان بلکه مقیم یک باغ می بیند. به اختیار آمده و به اختیار نیز می تواند برود.