الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

من واقعی هستم، آن واقعی نیست

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۷ ق.ظ

هفته پیش فیلم Room (اتاق) را دیدم، چند بار هم دیدم. فیلم را برایتان تعریف نمیکنم اما فی المجلس همین قدر بگویم که فیلم ماجرای بچه ایست که تا 5 سالگی فقط داخل یک اتاق زندگی کرده و جزء مادر و یک مرد هیچ انسانی را ندیده است. غیر از داستان های مادر تنها راه ارتباطی کودک فیلم با بیرون تلوزیون است و به همین دلیل یکی از دردسر های مادر این می شود که به بچه حالی کند که به حضرت ابوالفضل قسم این ها که توی تلوزیون می بینی واقعی نیستند و غیر از من و تو و وسایل این اتاق چیز های واقعی دیگری هم هستند که تو اصلا آنها را ندیده ای و اتفاقا خیلی از آن چیزهایی که تو فکر میکنی افسانه اند واقعی هستند. صد البته که کودک به این راحتی ها باور نمی کند و یکی از چالش هایش این می شود که چه چیز واقعی است و چه چیز غیر واقعی.

من هم فکر میکنم یکی از مهمترین چالش های ما تشخیص واقعی از غیرواقعی است. منظورم از واقعی آن چیزی است که می توان بودن آن را در محیط بیرون از ذهن ثابت کرد و غیر واقعی هر آن چیزی است که فقط در ذهن ماست. ما آدم ها واقعی هستیم. ما دچار رنج، غم و گرسنگی می شویم. اینها واقعی است. علاوه بر ما تمامی درخت ها، گربه ها، سوسک ها و سنگ ها واقعی هستند، حتی وانت پراید هم واقعی است. اما انبوهه ی باورها، مکاتب و ایدئولوژی ها ذهنی اند. روزگاران زیادی اینها نبودند اما ما بودیم. با این حال امروز تمام داشته های خود را به جای آنکه صرف بهروزی خود و دیگر امور واقعی کنیم فدای امور غیر واقعی می کنیم و فراموش میکنیم که گرسنه ایم، فقیریم، نیازمند خوشی و رضایت و شادمانی هستیم. حتی فراموش می کنیم که این مکاتب ادعای حل این مشکلات را داشته اند و قرار نبود من عمرم را در خدمت اموری ذهنی قرار دهم که اتفاقا قرار بوده است آنها به من خدمت می کنند.

من، تو، گربه ها، سگ ها، گل ها،  سنگ ها، مزه خوب فلافل، بوی بد سطل آشغال و... واقعی هستیم و امور ذهنی غیر واقعی. امور ذهنی اگر ارزشی دارند تنها ریشه در رابطه ایست که با ما دارند ( برای مثال مشکلات زندگی شهری ما را حل می کنند و موجب کاهش درد ما می شوند) و نه بر عکس، تاکید میکنم نه بر عکس.

با این حال باور کردن این موضوع و تشخیص واقعی از غیر واقعی سخت است و ما هم مثل کودک فیلم به راحتی با این موضوع کنار نمی آییم.

پ.ن 1: اعتقادات دینی به دلیل وابستگی به حقیقت این جهان اموری کاملا واقعی هستند. سوء تفاهم نشود، منظور من فقط ذهنیات غیر دینی است.

پ.ن 2: از باریک اندیشی های فلسفی شما برای تعریف دقیق تر واقعی و غیر واقعی و نقد آنچه گفته شد به شدت استقبال میکنم.

۹۵/۰۱/۲۶
سراج الدین

نظرات  (۸)

واقعی بودن یا غیر واقعی بودن!!
شاید پیش از این زیاد به این وازه ها توجه نکرده بودم.
اما من مدتیه درگیر ذهنیتی آشفته از "حقیقت" و نمودی از آن که برای هرکس واقع می شود شده ام!!! 
حقیقتی که برای هرکس به شیوه ای واقع می شود و او آن را واقعیت می پندارد!
با این پست، غیر واقعی بودن را نمی توانم مقابل واقعیت قرار دهم.
فیلم را هم خواهم دید در اولین فرصت
پاسخ:
خوب اینجا یه تعریف دم دستی از واقعی و غیرواقعی داده شده که البته قبول دارم خیلی دقیق نیست.
مساله اینه که واقعیت چندین مرحله داره .. زندگی ما از دید ذهن واقهی و از نگاه روح غیر واقعی است. اینکه از چه دریچه ای نگاه می کنیم مهمه .
پاسخ:
راستش منظورتون رو نفهمیدم
سلام
مطلب خوبی بود
اما بنظرم باید بیشتر بسط داده بشه و کمی هم تخصصی تر بهش ورود کنید
با عرض پوزش خام بود مطلب و نارسا
پاسخ:
آره قبول دارم
جای کار داره
 به نظرم کمی تقلیل گرایی در نسبت بین مکاتب فکری و امور واقعی در نوشته وجود داره، پر واضح هست که احساسات واقعی ما برخاسته از ادراکات ما هستند و درک ما هم از پدیده ها پیوند مستقیمی با فروض فلسفی داره
پاسخ:
سلام دوست آشنا
در مورد رابطه مفروضات، ادارک و احساس هم نظریم اما اجازه بده ابتدا سه مکتب را در رابطه بین امر واقع و ادراک توضیح مختصری بدهم
اثبات گرایی: امر واقع وجود دارد و اگر روش صحیح اتخاذ شود میتوان آن را عینا درک کرد.
پست مدرنیسم: امر واقع وجود ندارد و هر آنچه ما درک میکنیم ساخته ذهن و کاملا متاثر پیش فرضها و ... است.
انتقادی: امر واقع وجود دارد اما هرگز نمیتوانیم مستقل از پیش فرض ها و دیگر عوامل تاثیر گذار بر ادراک به آن دست پیدا کنیم. اما امر واقع همچنان هست و تاثیر خود را میگذارد و هر از چند گاهی با همین تاثیرات طرحواره های ذهنی ما را به چالش می کشد و طرحواره جدیدی ایجاد میشود.
در این بین موضع من نظر سوم است. من می گویم امر واقع اصالت دارد نه ادراکات و تصورات ساخته ذهن. یعنی من نباید خود را فدای ادراکاتی کنم که میدانم هرگز به عین حقیقت نخواهد رسید. اگرچه ادارک من تنها وسیله ای ایست که در رابطه با جهان کار من را راه می اندازد اما همیشه موضع انتقادی خود را نسبت به آن حفظ میکنم. حال به نوشته برگریدم. منظور اصلی متن این است که امر واقع (گربه و انسان و سنگ و ... ) واقعی است نه ادراک من یا ادراک فلان اندیشمند یا ادراک فلانی از فلان اندیشمند و همینطور تا آخر. من انسان باید خود را وقف امر واقع کنم نه اندیشه ها. دائم باید مراقب باشم که این اندیشه همچنان به خوبی واقعیت را با تبیین میکند یا نه و اگر نمیکند من عمرم را صرف توجیه و تاویل آن اندیشه نکنم. بلکه دائم سعی کنم اندیشه را به امر واقع نزدیک کنم.
در یک کلام چه در مقام فهم و چه در مقام اقدام باید اصلات و اولویت را به امر واقع  داد.
۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۴ سینا برادران
واقعیت امری انضمامی و حقیقت انتزاعی است و فقط این انسان است که می تواند حقیقت را درک کند چرا که دارای ذهن است. پ همین مکاتب که زاده ذهن ها هستند ریشه در واقعیات دارند که از زاویه ای دیگر به آنها نگاه شده. 
اما با کلیت سخنان شما موافقم. نا دیده گرفتن واقعیات و هزینه کردن برای امور ذهنی بر اساس ایده آلیسم سال هاست که رنگ باخته اما چه می شود کرد که انسان محتاج معناست. 
پاسخ:
سینا جان این جوابی که به دوست آشنا دادم توضیح خوبیه برای این پست.

مطلب ساده و روان و قابل درک بود.
خوشمان آمد.
پاسخ:
خوشحالم که خوشتون اومد
خداروشکر
متنتون خیلی تاثیرگذار بود! از اون تاثیرها که باعث میشه همه چیز رو از یه زاویه دیگه ببینی! از یه زاویه جدید که قبلا نمیدیدیش...
پاسخ:
بسیار ممنونم
امیدوارم زاویه خوبی باشه
نمی دانم چرا؟
شاید خیلی قیاس مع الفارغه

ولی این پست شما ناخودآگاه مرا به یاد حکمت اشراق سهروردی انداخت!
:)


پاسخ:
 خوب قطعا قیاس مع الفارغه
البته نمیدونم حکمت اشراق سهروردی برای شما شیرینه یا نه
اما امیدوارم از این پست خوشتون اومده باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی