در روز روشن (ماجرای دزدی شیک از بیت المال)
تصور کنید که عده خیلی زیادی از مردم جمع شده اند و دارند سخت کار میکنند تا برای زن و بچه شان پول دربیاورند. حتی میراث خانوادگی شان را فروخته اند تا کمک خرجی باشد برای هزینه های معیشتشان. اغلبشان مشکلات عمیقی دارند که شاید لازم باشد سالها کار کنند تا بتوانند هزینه رفع آنها را بپردازند. اما در کنار همین مردم سختکوش، عده معدودی سرمستانه نشسته اند و مشغولند به خوشگذرانی و لهو و لعب. اسب طمعشان افسار پاره کرده و دائما دنبال لذتهای شدید و جدید هستند. این خوشگذرانی ها و بدمستی کردن ها هزینه دارد اما آنها علیرغم اینکه خودشان اندکی کار انجام میدهند اما به اندازه پولی که برای تفریحاتشان لازم دارند نیست. این جماعت خوشگذران برای تامین هزینه های عیش و نوششان دستشان را در جیب کارگران زحمت کش میکنند و به راحتی پولی که آنها به سختی به دست آورده اند را میگیرند و خرج شکم و زیر شکمشان میکنند.
این داستان خیالی بالا چندان هم خیالی نیست. بلکه داستان زندگی ما و برخی فوتبالیستهاست. آنهایی که روی کول بقیه میخواهند راه صد ساله را یک شبه بروند. جوانهای کم سن و سالی که در بیست و چند سالگی ماشینهای چند صد میلیونی سوار میشوند و به ریش کارگران حقوق نگرفته میخندند.
بیننا و بین الله، چرا باید یک جوان (که متاسفانه گاهی شاهد هستیم که اولیات اخلاق را هم رعایت نمیکنند) بابت یک شغل (هرچقدر هم که سخت باشد) چندین برابر عالی رتبه ترین مقامات کشور و متخصص ترین دانشمندان مملکت دستمزد بگیرد؟ واقعا چرا باید در رسانه های رسمی کشور این افراد به عنوان الگو معرفی شوند و جزییات زندگی آنها در خبرگزاری ها رسانه ای شود؟
اصلا برویم عقب تر. ببنیم کلا فوتبال حرفه ای در کشور برای ما چه عواید و منافعی دارد و هزینه هایش چقدر است؟ منافع مادی و معنوی فوتبال حرفه ای را بگذاریم در یک کفه ترازو و هزینه های مادی و معنوی را بگذاریم در کفه دیگر. کدامیک سنگینی میکند؟ حتی میشود از منظر عدالت اجتماعی نگاه کرد: درآمد حاصل از فوتبال به جیب چند نفر میرود و هزینه هایش از جیب چندنفر پرداخت میشود؟ آیا اصلا بویی از عدالت اجتماعی از هزاران کیلومتری این فوتبال به مشام میرسد؟ تازه بحث فسادهای مالی گسترده و دلال بازی ها هم به کنار.
وقتی خرج فوتبال از بیت المال است و مدیران زحمتی برای کسب درآمد نکشیده اند، خاصه خرجی های حضرات هم گل میکند. برای برگزاری اردو به جای شهرهای داخلی، به سوییس میروند و راه به راه جشنهای بی مزه و بی فایده چند صد میلیونی برگزار میکنند. مسئولین و بازیکنان هر روز یک افتضاح خلق میکنند و از جیب مردم به نهادهای بین المللی جریمه پرداخت میکنند و به ریش مردم خنده که نه، قهقهه میزنند. میدانید اگر یک صدم همین هزینه ها برای ورزش همگانی صرف میشد، چقدر در سلامت جامعه و کاهش هزینه های درمانی و بیمه ای صرفه جویی میشد؟
القصه اینکه یا باید فوتبال حرفه ای با وضع موجود کاملا برچیده شود (که متاسفانه عملا نشدنی است) یا باید دست فوتبال را از جیب بیت المال درآورد و مانند هر کار تجاری دیگری به بخش خصوصی واگذار کرد تا سود و زیانش از جیب مالک باشد. اگر سود کرد که نوش جانش و اگر ضرر کرد بگردد و ریشه مشکل را پیدا کند و رفع کند.