الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

نامه های من به پسر نداشته ام (1)

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۱۱ ق.ظ

مدت هاست که می خواهم تجربه های زندگی مشترکم را بنویسم و در جایی مثل همین وبلاگ با دوستانم درمیان به اشتراک بگذارم. چندباری تلاش کردم اما با سوء تفاهم هایی همراه شد. این بار میخواهم این تجربیات را در قالب سری نامه هایی برای پسر نداشته ام با عنوان "نامه های من به پسر نداشته ام" بنویسم و البته آن ملاحظات را هم در نظر بگیرم. این نکته را هم بگویم که این یادداشت ها را یک مرد برای یک مرد می نویسد. پس اگر نگاهشان مردانه است من را ببخشید.

 

 

 

سلام به پسری که فعلا ندارمش

پسرم این نامه ها را برای تو می نویسم تا روی شانه های من بایستی. تا تو با مشکلات من روبرو نشوی و اشتباهاتی که من و دوستانم مرتکب شدیم و گاه هزینه های جبران ناپذیری بابتشان پرداختیم را تکرار نکنی. هر چیزی که بدانم را برای تو می نویسم. امیدوارم تو همیشه چند قدمی از من جلوتر باشی.


پسرم احتمالا زیاد شنیدهای که مردان متاهل از این که بعد از ازدواج همسرشان نمی گذارد کارهایی که دوست دارند را انجام دهند گلایه می کنند و حتما به تو توصیه کرده اند « تا مجرد هستی عشق و حال کن که بعد از ازدواج فرصت سرخاروندن هم پیدا نمی کنی».

تا جایی که من میدانم این مشکل چند ریشه اصلی دارد. اول این که خیلی از مردان زمان مناسبی ازدواج نکرده اند، اینها هنوز دلشان پیش مجردی است. دومین دلیل این است که گاهی اوقات ما فراموش می کنیم طرف مقابل دنیای خودش را دارد و ما قرار نیست سنگ راهش باشیم. حتی بعضی ها فکر می کنند با محدود کردن همسرشان می توانند او را به طور کامل برای خود کنند و همیشه او را داشته باشند. در نامه های بعدی در مورد این مشکلات هم خواهم نوشت اما در این نامه نکته جالبی را به تو می گویم که میدانم به آن مبتلا می شوی و احتمال زیاد اشتباه خواهی کرد.

 

گاهی اوقات همسرت نه تنها نمی خواهد بین تو و علایق و کارهایت قرار بگیرد که حتی دوست دارد در این مسیر کمکت کند و باعث رشد و پیشرفتت شود، اما تو خلاف این را حس میکنی. مثلا اگر تو تماشای فوتبال را دوست داشته باشی هر بار که بخواهی تلویزیون را روشن کنی و مسابقه ای را ببینی همان لحظه هزار کار مهم برایش پیش می آید که به تنهایی نمی تواند انجام دهد و تو باید حتما از جلوی تلویزیون بلند شوی و آنها را انجام دهی. جالب این جاست که معمولا این کار تا پایان بازی طول می کشد. در این مواقع تو احساس می کنی که همسرت مانع توست (مانند همه مردان). اما اینطور نیست.

 

پسرم زنها طور خاصی هستند. همسرت دوست ندارد چیزی برای تو مهمتر از او باشد. وقتی تو را می بیند که لبخند زنان و با تمام وجودت در حال تماشای فوتبال هستی به خودش می گوید: نکند این مرد که عشق من است فوتبال را به من ترجیح می دهد؟ پس تو را آزمایش می کند. وقتی می بیند تو کلافه می شوی و با ناراحتی از دیدن فوتبال صرف نظر می کنی بیشتر تحریک می شود.

 

هر وقت دیدی موقع کار مهمی که داری یا تفریحی که به آن علاقه داری (مثل همین تماشای فوتبال) همسرت سعی می کند مانعت شود بلافاصله بگو: «جانم عزیزم، باید چی کار کنم، کاری که می خوام انجام بدم اصلا مهم نیست. مهم تویی و دستوری که به من میدی». و با خنده و روی خوش کاری که می خواهد را انجام بده و هیچ اشاره ای به تماشای فوتبالی که از دست داده ای نکن.

 

خودت خواهی دیدی که هفته بعد خودش تلویزیون را روشن می کند و می گوید:«عزیزم مسابقه اتلتیک و رئاله الان شروع میشه هاااا». 

 

 

۹۵/۰۶/۱۶
سراج الدین

نظرات  (۴)

۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۴۰ سنگـــ ـــول
پست جالبی بود. خوشمان امد مخصوصا در مورد زمان ازدواج ...
که بنظرم ارتباط مستقیمی با  یه تاخیر چند ساله بعد از زمان استقلال مالی داره.
پاسخ:
سلام
خوشحالم که خوشتون اومد
حتما یه پست در موزد زمان ازدواج میذارم
خیلی خوب بود حاج سراج
از مطالبی که مطرح کردی بینهایت استفاده میکنیم و چراغ راه آینده قرار می دیم! ان شاالله

فقطه یه نکته نگارشی که شاید باعث بشه جذاب تر بشه نوشته ت
این که سعی نکن روی اینکه این متن نامه است تاکید کنی، چون وقتی که آدم وقتی نامه می نویسه هی نمیگه نامه نوشتم که فلان چیز رو بگم!
به نظرم اگه این تدبیر رو بیندیشی و این روال نامه نگاری رو ادامه بدی قطعا بعد از گذشت یه مدت یه مجموعه ی منظم و موضوعی خواهی داشت که حتی بعدها میشه به چاپ و نشرشون هم فکر کرد
برا همین باید سعی که کنی که طبیعی جلوه کنه
پاسخ:
سلام برا خمار مستی عزیز

خوشحالم که خوشت اومد
حتما به این نکته خوبی که گفته عمل می کنم و چراغ راه نامه های بعدی قرار میدم
 ورژن ایرانی ِ " نامه به کودکی که هرگز زاده نشد " :) 
با بخش دوم خیلی موافق نیستم . فکر میکنم پشت ِ این مانع شدن ها چنین سیاستها و نقشه هایی وجود نداره . دلیلی هم وجود نداره که به " چیز " ها حسادت کنن . فقط آقایون چنان محو تفریحات مورد علاقشون میشن که از وظایف و کارهاشون باز میمونن . به همین خاطر نیاز به تذکر پیدا میکنن :)  اون چیزی که به شکل عینی تو خونه ی خودمون میبینم اینه که اگه تفریحات موردعلاقه ی  آقای خونه حساب شده و به اندازه باشه ، خانم خونه نه تنها سعی میکنه مزاحمشون نشه بلکه از بقیه هم میخواد که " بابا داره فوتبال میبینه ، لطفا شما زباله ها رو بذار دم در " :) 

+ در مورد بخش اول موافقم :) کسی که خودش تصمیم‌میگیره ازدواج کنه یعنی مطمئنه دیگه تعلق خاطری به دوران مجردی نداره :) 
پاسخ:
سلام
میدونید این بخش دوم مثلا یه نظریه است که فقط بخشی از واقعیت رو تبیین میکنه، یعنی لزوما همه مخالفت ها اینطور نیستن، حتی همه شون به اون دلیلی که شما گفتید هم نیستن.
به عبارت بهتر بخشی از این مخالفت ها اینطوریه که در این یادداشت گفته شده، بخشیش به همین دلیلیه که شما گفتید و بخشیش همه به دلایل دیگه.
با نظریه شما هم موافقم بعضی اوقات همینطوره
ممنونم که خوشتون اومد. قصد دارم این یادداشت ها رو ادامه بدم.
حتما یک نامه مستقل در مورد زمان ازدواج می نویسم
ولی مخاطب این نامه همسر بود نه پسر آینده:)))
پاسخ:
سلام
نه واقعا خطاب به پسر آینده بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی