نازنینی تو ولی....
من بر خلاف یرخی از دوستان که باد به غبغب می اندازند و میگویند "من دینم را از فقها نگرفته ام"، سرم را بالا میگیرم و میگویم "من دینم را مدیون فقها هستم"
به نظر من تقلید کردن نه تنها کار اشتباهی نیست، بلکه کاملا هم عقلی و منطقی است. در هر زمینه ای باید به متخصص آن امر مراجعه کرد. ما علاوه بر مراجع دینی، در زندگی از خیلی افراد دیگر هم در زندگی مان تقلید میکنیم. هرچند در رابطه با تقلید از علما روایاتی هم نقل شده، اما طبق فرمایش خود علما، مهمترین دلیل برای تقلید همان حکم عقل مبنی بر رجوع جاهل به عالم است.
.................
چند وقت یکبار می شنویم که مثلا رییس بانک مرکزی یا وزیر اقتصاد یا رییس سازمان انرژی اتمی به دیدار مراجع رفته اند و مراجع بزرگوار هم توصیه هایی مطرح کرده اند. همیشه بعد از شنیدن این خبرها از خودم میپرسم علت این کار چیست؟ اگر صحبتها در حد نصایح کلی و توصیه های اخلاقی باشد مشکلی نیست. اما اگر مراجع بخواهند توصیه های کاری و تخصصی ارائه بدهند این کار چه معنایی دارد؟ واقعا در بین مراجع ما کسی هست که ادعا کند بانکداری را بهتر از دکتر سیف می داند یا دانش هسته ای اش بیشتر از دکتر صالحی است؟
مگر همین مراجع به امثال آقایان سیف و صالحی نمی گویند از باب رجوع جاهل به عالم در مسائل دینی از آنها تقلید کنند؟ پس چطور خود این بزرگواران در مسائلی که دانش کافی ندارند به این افراد مراجعه نمیکنند؟
کلا این تصوری که در جامعه ما راجع به مراجع وجود دارد و انتظاراتی که از این افراد وجود دارد، تصور و انتظار غلطی است. این انتظارات بیش از حد شاید ریشه تاریخی داشته باشد و به دورانی بازگردد که تنها باسوادان کشور افرادی بودند که درسهای دینی میخواندند و دانش و علم و سواد منحصر در مدارس دینی بود. شاید هم علتش این است که عده ای علم را منحصر در علم دینی می دانند و دین را هم منحصر در فقه میبینند.
در هرحال این بزرگواران در زمینه ای که تخصص دارند حق و وظیفه اظهارنظر دارند و در زمینه هایی که دانش کافی ندارند، طبیعتا نباید برای دیگران نسخه ای تجویز کنند.
نازنینی تو.... ولی در حد خویش