الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۳۱ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

به تازگی یک سری شبکه ماهواره ای راه افتاده است که 24 ساعته درباره موارد اختلاف شیعه وسنی حرف میزنند. هم اهل سنت (و به طور خاص وهابیون) در این زمینه فعالند و هم شیعیان. دو گروه در توهین و تمسخر با یکدیگر مسابقه گذاشته اند. وهابی ها عقاید و فتاوای شیعه را مسخره میکنند و شیعه ها همه اش دنبال اثبات کفر و جواز لعن خلفا و حرامزاده بودن عمر و نقش عایشه بحث میکنند. دائما مناظره راه میندازند و جواب یکدیگر را میدهند .معروفترین شبکه های وهابیون وصال و کلمه و نور است. شیعیان هم شبکه اهل بیت و امام حسین(ع) و چند شبکه دیگر را دارند.( البته شبکه امام حسین ع خیلی با شبکه اهل بیت توفیر دارد و حداقلش این است که زیر نظر یک مرجع تقلید است).

 

چرا بعد از این همه مدت این آقایان تازه الان یادشان افتاده که باید علیه هم حرف بزنند و توهین کنند؟ مگر این دوران چه دوره ای است؟ اصلا سود این بحثها چیست؟ هدف اداره کنندگان این شبکه ها چیست؟ فعلا به فعالیتهای وهابی ها کاری نداریم و از خودمان میپرسیم چرا به تازگی این سبک شبکه های شیعی به وجود آمده؟  یک فرض بدبینانه وجود دارد و آن اینکه بعد از اشغال عراق توسط آمریکا هرم قدرت در عراق به هم خورده و حکومت عراق که قبلا به صورت سنتی در دست اهل تسنن بود، دچار دگرگونی شده و شیعیان در عراق قدرت گرفته اند و این همزمان شده است با قدرت گرفتن حزب الله لبنان و برنامه های هسته ای ایران و اینها باعث شده غربیها بترسند و فرمول قدیمی "فرق تسد" را دوباره به کار بگیرند.

در تاریخ هم این ماجرا سابقه داشته است. در کتاب "جلوه های ماندگار" از مرحوم آیت الله منتظری حکایتی نقل شده که: در زمان دولت بزرگ عثمانی )که ترکیه¬ی کنونی قسمتی از آن است)، مقابل سفارت خانه عثمانی‌ها در تهران مسجدی بود که اعضای سفارت‌خانه برای مراسم عبادی در آن¬جا رفت و آمد می¬کردند. در آن مسجد، اغلب شب¬ها ، روضه‌خوانی در مصیبت حضرت زهرا (س) روضه می¬خوانده است. آدم نکته بینی که تکرار و استمرار هر شب روضه¬ی حضرت زهرا توسط ایشان برایش سئوال انگیز شده بود نزد او رفته و علت را جویا می¬شود روضه خوان پاسخ می¬دهد که من سر خود روضه نمی¬خوانم بلکه این روضه بانی دارد و همیشه از من تقاضای روضه¬ی حضرت زهرا (س) دارد و بانی آن هم فلان بقال سر کوچه است! از بقال علت تکرار درخواست چنین روضه¬ای سئوال می¬شود، می¬گوید مردی هر روز به من مراجعه می¬کند و با پرداخت پول درخواست برگزاری چنین روضه‌ای دارد. نکته بین با گرفتن نشانی آن مرد، ردش را می¬گیرد تا به سفارت انگلیس می¬رسد و مشاهده می¬کند که آن شخص مزدور و نماینده دولت استعماری بریتانیای کبیر آن زمان است! خوب، معلوم است از طرفی حادثه ظالمانه و جان سوز شهادت حضرت زهرا (س) به دست خلیفه ¬ی معروف صورت گرفت و از طرف دیگر اهل تسنن نسبت به آن شخص حساسیت و تعصب دارند و لعن و نفرین شیعیان را در خصوص ایشان بر نمی¬تابند و عکس العمل نشان می¬دهند. لذا دولت استعماری انگلیس با علم به این اختلاف و برای ایجاد کینه و تقابل بین دو دولت بزرگ مسلمان آن زمان یعنی ایران  (با داشتن اعتقاد تشیع) و ترکیه¬ی عثمانی (با داشتن اعتقاد تسنن) دست به انجام چنین اعمال تفرقه افکنانه¬ای می¬زده تا بتواند بر مسلمانان آن زمان حاکمیت پیدا کند (*).

 

اما من فرض بدبینانه را میگذارم کنار و حمل به صحت میکنم. فرض میکنیم که اداره کنندگان این شبکه ها حسن نیت دارند و واقعا میخواهند از شیعه دفاع کنند. اولا باید گفت که شیوه دفاع آنها قطعا و یقینا مورد رضای اهل بیت نیست. چرا که در سیره ائمه هیچگاه توهین و تمسخر و تحقیر در مناظرات و بحثهای علمی جایی نداشته و این سبک جدال کردن قطعا "جدال احسن" نیست. ثانیا آیا همه تشیع خلاصه شده در لعن عمر و اثبات کفر عایشه؟ تمام ائمه و علما و فقهای ما دنبال این جور مسائل بودند؟ آیا چهره و ویترین تشیع قمه زنی و دفاع از این قبیل کارهاست؟ کافی است کلمه عاشورا را به زبان انگلیسی در قسمت تصاویر گوگل سرچ کنید تا ببنید چه صحنه هایی می آید و یک خارجی اگر بخواهد درباره عاشورا چیزی بفهمد با چه چیزی روبرو میشود.

 

سید حسین مدرسی مدرسی طباطبایی (نویسنده کتاب معروف مکتب در فرآیند تکامل) یک مصاحبه ای کرده و  به نکته مهمی اشاره کرده است. میگوید:

« تشیع را باید به عنوان یک فکر ، یک مکتب ، و یک محتوا  مطرح کنیم .  این که تصوّر شود برای جدا کردن صفوف شیعه و سنّی باید بر سبّ و لعن و علم غیب  و معجزه و تبدیل نقش پرده به شیر درنده به فرمان امام  تکیه و احتجاج کرد  بیراهه رفتن است.  این کارها بهانه کم کاری و برای فرار از تکلیف شاقّ تفکر و عرضه فکر نو در عرصه تشیع است. یعنی به جای این که مخلصانه کمر همت ببندیم  و مرامنامه روزآمدی برای اسلام علوی تدوین کنیم و مجموعه آموزش های ائمه اطهار را در حوزه های فکری و فلسفی و اخلاقی و حقوقی  برابر با گفتمان روز ارائه دهیم  راه راحت تر را پیش گرفته ایم و از امام می خواهیم که مرده زنده کند.  تشیع  این حرفها نیست. تشیع  یک میراث فکری و فرهنگی عظیم است.  پیام اخلاق و معنویت و روحانیت اسلام است.  تفسیر بلند عرفانی و عاشقانه از خدا و از جهان ، از رابطه خدا با جهان و رابطه انسان با خداست. اخلاق  اجتماعی آن Golden Rule   است که فقط در تفسیر علوی اسلام می توان یافت: " اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک فاحب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها و استقبح من نفسک ما تستقبحه من غیرک"  (همان اصلی که  امروز مسیحیت این قدر روی آن تبلیغ می کند و آن را اصل زرین تعلیمات مسیح می داند ، و دین شناسان غربی هم به خاطر بی اطلاعی از نسخه علوی اسلام  هم آواز با کلیسا می پندارند که آن مختص مسیحیت است و در هیچ دین و آئین دیگری نیست). جهان بینی آن این که هر انسانی " اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق".  دعای آن  راز و نیاز عاشق و معشوق: " الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک  وان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک". خداشناسی آن راه یافتن به حضرت دوست که: " ألست تراه فی وقتک هذا؟". عرفان آن ذوب در محبوب که: "لا حجاب بینه و بین خلقه غیر خلقه".  پیامبر شناسی آن: "بعث فیهم رسله لیثیروا لهم دقائق العقول" .  نظام اجتماعی آن:  " لن تقدس امه لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع " .  نظام جنگ و صلحش: " اللهم احقن دمائنا و دمائهم و اصلح ذات بیننا و بینهم" .  نگرش تاریخی آن: " ولا تنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه". پیامش به انسان ها:" لا تکن عبد غیرک و قد خلقک الله حراً". احترام آن به آزادی و استقلال فکری: " لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله ". اینهاست که تفسیر ما و مکتب فکری ما را از مکتب ها و اندیشه های اسلامی دیگر مشخص و ممتاز می کند».

 

کاش میشد به این دوستان صاحب شبکه گفت که کاری که آنها میکنند و شیوه ای که پیش گرفته اند نه تنها کمک به شیعه نیست بلکه وهن و کاریکاتوری نشان دادن شیعه است

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۸:۲۴
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

اقای عزیز پس خون بهای این عزیزانی که در خیابانها وکهریزک جانشان را از دست دادند چی میشود که حالا میخواهی همبستگی ملی اعلام کنی خدا از تقصیرات همه شماه نگذرد اگر پسر خودت بود هم این حرفها را میزدی ..."

این یکی از کامنتهای سایت کلمه بود زیر خبر سخنرانی جدید خاتمی. از اینها زیاد بود. تازه کلمه سایت معقولی است و مخاطبانش معمولا خارج نشینهای متوهم نیستند. اگر مجمع الحمقاء یا همان بالاترین بروی که رسما کم مانده فحش ناموس به خاتمی بدهند!

نمیخواهم ذهن خوانی کنم یا حرف در دهن خاتمی بگذارم اما به نظرم رای دادن خاتمی یک حرف مهم داشت و آن اینکه باید معلوم کنی دوم خردادی هستی یا بیست و دوم خردادی؟ من فرق زیادی بین این دو میدانم.

اصلاحات یک جریان کاملا درون-نظامی است با صبغه دینی و جنبش سبز جنبشی ساختار شکنانه و متکثر است که از اصلاح طلب خط امامی تا برانداز معاند خودش را به آن وصل میکنند و همین باعث شده افراد دلسوز و مومنی که خود را عضو جنبش سبز میدانند هم با همان چوبی رانده شوند که امثال سلطنت طلبها. به نظرم خاتمی با رایی که داد خواست بگوید من همچنان دوم خردادیم و دنبال اصلاحات از درون هستم. خاتمی میداند که حرکتهای انقلابی و ساختار شکنانه چه بلایی سر مملکت می آورد و این چیزی است که خیلی ها اصلا به آن فکر نمیکنند. خاتمی میداند گرهی که با صبر و با دست باز میشود را با دندان کورتر نمیکنند.

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۴۳
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

هر چه جلوتر میرویم بیشتر برایم مسجل میشود که در نظام جمهوری اسلامی، نظام از اسلام مهمتر است.

امروز برای مجلس ختمی رفته بودم مسجد. جلوی مسجد طاق نصرت بسته بودند و یک بنر بزرگ برای 22بهمن زده بودند اما هرچه گشتم یک پارچه نوشته کوچک هم برای ولادت حضرت رسول (ص) ندیدم. تلویزیون یک دهم آنچه برای دهه فجر و راهپیمایی 22بهمن خرج میکند صرف میلاد پیامبر اسلام و حضرت صادق (صلوات الله علیهما) نمیکند. مراسم بی مزه ورود امام مورد اعتراض همه قرار میگیرد اما بازسازی مسخره صحنه غدیر را هیچ کس محکوم نمیکند. تجمع 110 هزار بسیجی در روز غدیر و بنر بزرگ "لبیک یا علی" برای بیعت با رهبری و قیاس ایشان با امیر مومنان (ع) را هیچکس تقبیح نمیکند. "غدیر قم" نامیدن دیدار مردم قم با آقای خامنه ای، کک از یک نفر هم نمیگزد.

گویا جدی جدی حفظ نظام از حفظ اسلام هم واجب تر است!

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۴۲
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

ما که سرمون نمیشه ولی یه نفر که دستش تو کاره، یه بار بشینه خدا پیغمبری حساب کنه ببینه هزینه برگزاری جشن 2500 ساله شاهنشاهی بیشتر بوده یا برگزاری جشنهای دهه فجر.

آخه یکی از جدی ترین انتقادهای روحانیون به شاه این بود که چرا وقتی بعضی مردم به نون شبشون محتاجند اینهمه ریخت و پاش کرد و جشن مسخره 2500 ساله را برگزار کرد؟!!

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۹
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

اساسا دو دو تای خدا نمیشه چهار تا. همین که پای خدا میاد وسط همه چیز به هم میریزه. مثلا قرض که میدهی، انفاق که میکنی، پولت کم که نمیشود هیچ، زیاد هم میشود.

اینهایی که این چند روز در راه کربلا بمب گذاشتند هنوز این راه نفهمیده اند. ریاضی خدا را بلد نیستند. نمیدانند هرچه بیشتر بکشند، بیشتر میروند. قصه کربلا قصه آلمان و نروژ نیست که عملیات تروریستی توریستش را کم کند. آنها که پای پیاده به سمت کربلا راه افتاده اند با این انفجارها ذره ای در کارشان تردید نمیکنند.

وقتی تصویر کشته ها را می دیدم، می شنیدم که صدایی خوش آمد میگفت. عجل القدوم علینا

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۸
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

دستور آمده بود که همه بچه های بهداری ستاد لباس سپاه بپوشند. رهنمون را دیدم. لباس سپاه تنش نبود. گفتم "محمد مگه نشنیدی دستور فرماندهی رو"-چرا شنیدمگفتم "پس چی؟"طفره رفت. اصرار کردم.گفت "راستش میترسم این لباس رو تنم کنم. میترسم وقتی توی خیابون دارم راه میرم این لباس تنمه، کاری، خطایی چیزی ازم سر بزنه که نباید. خدمتی که تا حالا نکردم هیچ، این لباس رو هم خراب کنم"(مجموعه یادگاران، کتاب رهنمون، انتشارات روایت فتح)

این خاطره از شهید محمدعلی رهنمون -معاونت درمانی بهداری سپاه- نقل شده. متولد 1334 یزد و شهادت 6 اسفند 64 در عملیات خیبر.

هر وقت به هفته بسیج میرسیم اینقدر قدر نشناس نباشیم. همه را یک کاسه نکنیم. همه میدونیم که الان تا نامی از بسیج میاد چه ذهنیتی نقش میبنده. اما از قدیمی تر ها که میپرسیم چیزهایی از این بسیجی ها میگویند که مو به تن راست میشود. کاش نگذاریم واژه ها اینقدر زود خراب شوند.

من که خودم ندیدم اما یکی از دوستان میگفت در یک فیلمی حمزه تعریف میکرده که یکی رفته پیش مهندس و گفته ما دیگر حالمان از شنیدن واژه هایی مثل عدالت به هم میخورد از بس که اینها خرابش کردند. مهندس یک جواب داده معرکه. گفته: "ببین، واژه ها مثل مرزهای ما هستند. اگر کسی آنها را از ما گرفت باید بجنگیم و پسشان بگیریم"

بسیج هم از آن واژه هایی شده که جنگ طلب میکند!

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۷
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

میگویند چند وقت پیش یک همایشی گرفتند و در آن بنا داشتند زیباترین شعری که راجع به امیرمومنان (ع) سروده شده است را انتخاب کنند. جالب اینکه شعری که انتخاب شد را شاعری اهل تسنن سروده بود. همان سعدی خودمادن.علی حبه جُنه، قسیم النار و الجَنهولی المصطفی حقا، امام الانس و الجِنهاین که حب علی سپر از آتش جهنم است و علی است که مقسم بهشت و جهنم است و او امام جنیان و انسیان است را شاید حتی بعضی شیعه ها قبول نداشته باشند اما این سعدی سنی اینقدر زیبا میگوید.

یک آشپزی بود که آن اوایل که قاچاقی میرفتند کربلا، طی یک ماجرای پر بلایی قاچاقی رفته بود آن طرف و الان حدود 7، 8 سال است که دائم آنجاست و برای زوار ایرانی غذا میپزد. حدودا هر 45 روز یکبار هم چند روزی می آید تهران. میگفت شیوه کارشان اینطوری است که به صورت گردشی در شهرهای مذهبی عراق میچرخند و غذا میپزند. این بنده خدا داشت تعربف میکرد که مردم هر کدام از شهرها چه خصوصیتی دارند و ویژگی هر شهری چیست. راجع به نجف که حرف میزد تعبیر قشنگی به کار میبرد. میگفت وقتی در حرم امیرالمومنین راه میروی یه کَتی راه میروی. انگار هندوانه گذاشته اند زیر بغلت. میخواهی به زمین و زمان فحر بفروشی که مولایت علی است. از اینکه شیعه علی هستی افتخار میکنی.

خیلی این تعبیر به دلم نشست. جدا که آدم چقدر کیف میکند از اینکه میگوید "من شیعه امیرالمونین هستم"

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۵
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

این روزها هفته دفاع مقدس است و همه از جنگ حرف میزنند و بعضی ها هم چند سالی است که انگار برای بیان "ناگفته های جنگ" مسابقه گذاشته اند. سن وسال من و دوستانم که به جنگ نمیخورد اما جنگ برای ما هم مهم بود. مثلا یکی از بازی های رایج دوران کودکی من و بچه های هم سن و سالم "جبهه بازی" بود. چند نفرمان ایرانی میشدیم و چند نفرمان عراقی و پشت مبل ها و پشتی ها سنگر میگرفتیم و میجنگیدیم و اسلو موشن شهید میشدیم! اما ندیدم بچه های الان از این بازی ها بکنند.

همه ما از جنگ بیشتر از عملیات ها شنیده بودیم و شهیدانش. تصور من تا همین چند سال پیش این بود که ایران در همه عملیات ها پیروز بوده و وقتی جنگ تمام شده صدامی ها عزا گرفته اند. البته الان هم ذره ای از ارادت من به شهدا کم نشده است و معتقدم تک تک نفسهایی که میکشیم را مدیون آنهاییم. اما چند وقتی است معماهای بزرگی از جنگ در ذهنم نقش بسته. مثل نقش افراد مختلف در طول جنگ و داستان پر پیچ و خم قطعنامه.

اما مهمترین چیزی که ذهن من را درگیر کرده این است که چرا آمریکا در طول جنگ به ما موشک میفروخته؟ مگر ما نمیگوییم آمریکا تمام قد پشت صدام بوده تا جمهوری اسلامی را نابود کند؟ پس چرا هاشمی در کتاب خاطراتش مینویسد که در میانه های جنگ آمریکا به ما موشک میفروخته؟ این معمای بزرگی است برای من که امیدوارم جوابی برایش پیدا کنم

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۳
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

امشب که شب نیمه شعبان بود با یک مغازه دار وعده داشتم که یک جنسی را از او تحویل بگیرم. بعد از اذان مغرب از خانه زدم بیرون. چهره خیابان ها دیدنی بود. حداقل ده جا دیدم که میز گذاشته بودند و شیرینی و شربت پخش میکردند و دو تا باند آنچنانی گذاشته بودند و صدای مداحی را تا ته زیاد کرده بودند، کأن دیسکو. خیابان ها پر از ماشین بود و اکثر ماشین ها راننده جوان با سر و وضع خاص داشت و صدای نوار ترانه ها گوشخراش. هرچند دقیقه یک بار یک موتور با سرعت نور و صدای صور از کنارت ویراژ میداد. دسته دسته دختر و پسر جوان را میدیدی که فکر کرده بودند آمده اند عروسی و ...... . بازار تیکه و متلک هم داغ. هر آن احتمال میدادی یک ترقه کنار پایت بخورد. از اطراف و اکناف هم دائما صدای انواع ترقه می آمد.

بهانه همه این کارها میلاد امام عصر بود.السلام علیک ایها الامام الغریب

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۲
شرف‌الدین

منتقل شده از وبلاگ قبلی:

بعید نیست که این روزها از یکی از تریبون های رسمی بشنویم که فلانی قرآن را باز کرده و دیده نوشته سوره جن. این جریان انحرافی حتی در قرآن هم نفوذ کرده!....این روزها فضای سیاسی کشور تا گردن در بحث درباره جریان انحرافی فرو رفته و تریبون های رسمی مسابقه "افشای پشت پرده جریان انحرافی" راه انداخته اند. هرکس حرف عجیب و غریب تری بزند بیشتر تحویلش میگیرند. اما من میخواهم از آن چیزی که جریان انحرافی نامیده میشود دفاع کنم. هرچند من هیچ علاقه ای به امثال آقایان احمدی نژاد و مشایی و بقایی ندارم اما این ناجوانمردانه نواختن مخالف هم آزارم میدهد.

من میخواهم بگویم وقتی احمدی نژاد رای مردم را گرفته و قانونا رئیس جمهور است قطعا حق دارد معاون اولش را خودش انتخاب کند. قطعا حق دارد هرکسی را میخواهد برای وزارت معرفی کند. حق دارد رئیس دفتر و رئیس میراث فرهنگی دولتش را خودش انتخاب کند. کما اینکه وزرا هم در انتخاب معاونینشان آزادند. اصلا دموکراسی و مردم سالاری و حکومت قانون یعنی همین. شاید به نظر ما اشتباه میکند اما او حق اشتباه کردن هم دارد. او طبق قانون این اختیارات را دارد و البته مجلس قوه قضاییه هم وظایف خاص خود را دارند.

به نظر من جریان انحرافی واقعی آن تفکری است که کارش شده برچسب زدن و قلدری و هوچی گری. یکی را لیبرال می نامد، دیگری را غربزده، بعدی را عامل استکبار، به گروهی فتنه گر میگوید و یکی دیگر را جریان انحرافی می نامد. این جریان انحرافی واقعی قوی ترین ابزارها را در اختیار دارد. سپاه، صداوسیما، روزنامه های مختلف، تریبون های نماز جمعه و خیلی تریبون های دیگر. کار این جریان شده اینکه هرکس را تا زمانی که مطابق میل او عمل میکند قبول کند و در غیر اینصورت با همه ابزارهایش آنقدر او را میکوبد تا رامش کند. برای این جریان رئیس جمهور یک عروسک خیمه شب بازی است که باید به ساز آنها برقصد. بخواهد مستقل باشد انگ میخورد.

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۱
شرف‌الدین