سلام پسر عزیزم
پسرم من در همه نامه هایی که برای تو نوشته ام و از این به بعد نیز خواهم نوشت فرض را بر این گذاشته ام که تو می خواهی ازدواج کنی و لازم است نکاتی را بدانی. اما این نامه موضوع متفاوتی دارد. در این نامه از تو میخواهم که ازدواج نکنی. ازدواج میتواند بسیار خطرناک باشد. این جمله ی “ازدواج می تواند بسیار خطرناک باشد” اصلا منظور من را نمی رساند. پسرم هرچیزی که می تواند روح و جسم انسان را نابود کند تصور کن، بدترین هایش را فهرست کن، ازدواج می تواند از بدترین مورد لیست تو نابود کننده تر است.
پسرم ازدواج نه تنها موجب رشد تو نمی شود که حتی باعث نابود شدن تمامی ویژگی های خوبت می شود. در واقع نه تنها اوج نمیگیری، نه تنها به مسیر عادی دوران مجردی ات ادامه نخواهی داد، که به بدترین شکل سقوط خواهی کرد. کافی است با زنی ازدواج کنی که درکش از زندگی کاملا با درک تو متفاوت است. او هر روز تو را به مسیری می کشاند که علاقه ای به آن نداری و در عین حال از علایق، آرزوها و برنامه های روزمره است نیز دورتر می شوی. همین تضاد که تا آخرین روز این زندگی مشترک نیز ادامه پیدا خواهد کرد آنقدر دردناک است که نفس تو را بند می آورد.
بعد از مدتی می شوی مانند همین مردهایی که به هر بهانه ای سعی می کنند در خانه نباشند. آرام آرام یک نوع عصبی بودن در تو رشد می کند و لحظه لحظه زندگی تبدیل به عذاب می شود. معمولا خیانت ها ریشه در همین شرایط دارند. وقتی در زندگی خانوادگی به آن چیزی که می خواهی نمی رسی به دنبال خانواده جدیدی می گردی و انواع انحرافات اخلاقی و جنسی از همینجا شروع می شود. پسرم بدترین رذیلت هایی که ممکن است در دوران مجردی به علت تجرد به آنها دچار شوی در مقابل رذائلی که ازدواج بد تو را به آنها مبتلا می کند هیچ است.
ازدواج نه تنها زندگی فردی تو را نابود می کند که حتی از لحاظ اجتماعی نیز می تواند نابود کننده باشد. پس از ازدواج هویت و جایگاه اجتماعی و خانوادگی تو از نو تعریف می شود. ازدواج می تواند جایگاه اجتماعی و خانوادگی تو را تنزل دهد و گاه حتی نابود کند.پسرم تو تا مجرد هستی دغدغه ها و مشکلات مشخصی داری که بعد از ازدواج این مشکلات چند برابر می شود و با چالش های متعددی روبرو می شوی. اصلا ازدواج به ذات یک چالش است. حالا تصور کن همه اینها را برای چیزی به جان بخری که تنها باعث آزار و اذیت و نابودی توست. بگذار خودمانی بگویم، مغز خر خورده ای؟؟؟؟
پسرم من خیلی کلی و تنها به بعضی مشکلات اصلی اشاره کردم تا به تو بگویم از نظر من ازدواج اساسا نهادی برای عذاب انسان هاست مگر ازدواج خوب. یعنی اساسا ازدواج بد نداریم. ازدواج بد است مگر ازدواج خوب. شاید با مواردی از ازدواج روبرو شوی که نتوانی اسم بد یا خوب روی آنها بگذاری. از نظر من این ازدواج ها نیز بد هستند.
ازدواجی که ارزش دارد انسان خود را درگیر آن کند تنها ازدواج خوب است. در همه این نامه ها سعی میکنم درک خودم را از ازدواج خوب به تو منتقل کنم و امیدوارم تا وقتی که مطمئن نشدی ازدواجت ازدواجی خوب است به آن تن ندهی و باز هم امیدوارم آنقدر تو را شجاع تربیت کرده باشم که هر وقت متوجه شدی ازدواجت اشتباه است از آن خارج شوی. هیچ چیز ارزش نابود شدن تو را ندارد.