ما و این اخلاق زشت
لابد همه فیلم گلادیاتور را دیده اید. مردم جمع می شدند در میدان مبارزه و با خنده و شعف کشته شدن آدمها را می دیدند و هرکس ضربه ای به طرف مقابلش میزد و تکه پاره اش میکرد ، دست و سوت می زدند.
این ایام که رفتار مردم را میبینم که چطور اشتباه (به فرض واقعیت) یک نفر را با شور و شعف برای هم تعریف میکنند یاد گلادیاتور میفتم. وقتی از گناه و فساد دیگری حرف میزنند برق توی چشمشان میدرخشد و هرچه تعداد قربانیان بیشتر میشود اینها هم خوشحالتر میشوند.
"قضیه فلانی را شنیدی؟" یکی از پرتکرار ترین جمله های این روزها شده و انگار جبرئیل بر اینها نازل شده که "بلّغ ما انزل الیک" و همه وظیفه دارند دیگران را از این ماجرا آگاه کنند.
همه ما میدانیم که سیاست اسلام در مسائل خلاف عفت، پرده پوشی و مستوری است. به همین خاطر هم هست که علاوه بر معصیت بودن خود عمل خلاف عفت، اشاعه و بیان کردنش هم معصیت است. قرار نیست اگر کسی از این جنس خطاها مرتکب شد، این قضیه در بوق و کرنا شود که خودش هم باعث قبح شکنی است.
این که از رفتن آبروی دیگری خوشحال میشویم و بی ملاحظه آبرویش را همه جا میبریم و با شور و ولع همه جا منتشرش میکنیم و برایش جوک درست میکنیم و دستمایه شوخی هایمان میکنیم، اخلاق زشتی است که دامنگیر ماست.
اگر در دعاهایمان به خدا عرض میکنیم که" لاتفضحنی علی رووس الاشهاد"، چرا خودمان به این مضمون عمل نمیکنیم؟
کاش دستگاه قضایی ما کارش را درست و عادلانه و به موقع انجام میداد و کاش ما هم پرده پوشی و اخلاق کریمانه را یاد میگرفتیم.