منتقل شده از وبلاگ قبلی:
به تازگی یک سری شبکه ماهواره ای راه افتاده است که 24 ساعته درباره موارد اختلاف شیعه وسنی حرف میزنند. هم اهل سنت (و به طور خاص وهابیون) در این زمینه فعالند و هم شیعیان. دو گروه در توهین و تمسخر با یکدیگر مسابقه گذاشته اند. وهابی ها عقاید و فتاوای شیعه را مسخره میکنند و شیعه ها همه اش دنبال اثبات کفر و جواز لعن خلفا و حرامزاده بودن عمر و نقش عایشه بحث میکنند. دائما مناظره راه میندازند و جواب یکدیگر را میدهند .معروفترین شبکه های وهابیون وصال و کلمه و نور است. شیعیان هم شبکه اهل بیت و امام حسین(ع) و چند شبکه دیگر را دارند.( البته شبکه امام حسین ع خیلی با شبکه اهل بیت توفیر دارد و حداقلش این است که زیر نظر یک مرجع تقلید است).
چرا بعد از این همه مدت این آقایان تازه الان یادشان افتاده که باید علیه هم حرف بزنند و توهین کنند؟ مگر این دوران چه دوره ای است؟ اصلا سود این بحثها چیست؟ هدف اداره کنندگان این شبکه ها چیست؟ فعلا به فعالیتهای وهابی ها کاری نداریم و از خودمان میپرسیم چرا به تازگی این سبک شبکه های شیعی به وجود آمده؟ یک فرض بدبینانه وجود دارد و آن اینکه بعد از اشغال عراق توسط آمریکا هرم قدرت در عراق به هم خورده و حکومت عراق که قبلا به صورت سنتی در دست اهل تسنن بود، دچار دگرگونی شده و شیعیان در عراق قدرت گرفته اند و این همزمان شده است با قدرت گرفتن حزب الله لبنان و برنامه های هسته ای ایران و اینها باعث شده غربیها بترسند و فرمول قدیمی "فرق تسد" را دوباره به کار بگیرند.
در تاریخ هم این ماجرا سابقه داشته است. در کتاب "جلوه های ماندگار" از مرحوم آیت الله منتظری حکایتی نقل شده که: در زمان دولت بزرگ عثمانی )که ترکیه¬ی کنونی قسمتی از آن است)، مقابل سفارت خانه عثمانیها در تهران مسجدی بود که اعضای سفارتخانه برای مراسم عبادی در آن¬جا رفت و آمد می¬کردند. در آن مسجد، اغلب شب¬ها ، روضهخوانی در مصیبت حضرت زهرا (س) روضه می¬خوانده است. آدم نکته بینی که تکرار و استمرار هر شب روضه¬ی حضرت زهرا توسط ایشان برایش سئوال انگیز شده بود نزد او رفته و علت را جویا می¬شود روضه خوان پاسخ می¬دهد که من سر خود روضه نمی¬خوانم بلکه این روضه بانی دارد و همیشه از من تقاضای روضه¬ی حضرت زهرا (س) دارد و بانی آن هم فلان بقال سر کوچه است! از بقال علت تکرار درخواست چنین روضه¬ای سئوال می¬شود، می¬گوید مردی هر روز به من مراجعه می¬کند و با پرداخت پول درخواست برگزاری چنین روضهای دارد. نکته بین با گرفتن نشانی آن مرد، ردش را می¬گیرد تا به سفارت انگلیس می¬رسد و مشاهده می¬کند که آن شخص مزدور و نماینده دولت استعماری بریتانیای کبیر آن زمان است! خوب، معلوم است از طرفی حادثه ظالمانه و جان سوز شهادت حضرت زهرا (س) به دست خلیفه ¬ی معروف صورت گرفت و از طرف دیگر اهل تسنن نسبت به آن شخص حساسیت و تعصب دارند و لعن و نفرین شیعیان را در خصوص ایشان بر نمی¬تابند و عکس العمل نشان می¬دهند. لذا دولت استعماری انگلیس با علم به این اختلاف و برای ایجاد کینه و تقابل بین دو دولت بزرگ مسلمان آن زمان یعنی ایران (با داشتن اعتقاد تشیع) و ترکیه¬ی عثمانی (با داشتن اعتقاد تسنن) دست به انجام چنین اعمال تفرقه افکنانه¬ای می¬زده تا بتواند بر مسلمانان آن زمان حاکمیت پیدا کند (*).
اما من فرض بدبینانه را میگذارم کنار و حمل به صحت میکنم. فرض میکنیم که اداره کنندگان این شبکه ها حسن نیت دارند و واقعا میخواهند از شیعه دفاع کنند. اولا باید گفت که شیوه دفاع آنها قطعا و یقینا مورد رضای اهل بیت نیست. چرا که در سیره ائمه هیچگاه توهین و تمسخر و تحقیر در مناظرات و بحثهای علمی جایی نداشته و این سبک جدال کردن قطعا "جدال احسن" نیست. ثانیا آیا همه تشیع خلاصه شده در لعن عمر و اثبات کفر عایشه؟ تمام ائمه و علما و فقهای ما دنبال این جور مسائل بودند؟ آیا چهره و ویترین تشیع قمه زنی و دفاع از این قبیل کارهاست؟ کافی است کلمه عاشورا را به زبان انگلیسی در قسمت تصاویر گوگل سرچ کنید تا ببنید چه صحنه هایی می آید و یک خارجی اگر بخواهد درباره عاشورا چیزی بفهمد با چه چیزی روبرو میشود.
سید حسین مدرسی مدرسی طباطبایی (نویسنده کتاب معروف مکتب در فرآیند تکامل) یک مصاحبه ای کرده و به نکته مهمی اشاره کرده است. میگوید:
« تشیع را باید به عنوان یک فکر ، یک مکتب ، و یک محتوا مطرح کنیم . این که تصوّر شود برای جدا کردن صفوف شیعه و سنّی باید بر سبّ و لعن و علم غیب و معجزه و تبدیل نقش پرده به شیر درنده به فرمان امام تکیه و احتجاج کرد بیراهه رفتن است. این کارها بهانه کم کاری و برای فرار از تکلیف شاقّ تفکر و عرضه فکر نو در عرصه تشیع است. یعنی به جای این که مخلصانه کمر همت ببندیم و مرامنامه روزآمدی برای اسلام علوی تدوین کنیم و مجموعه آموزش های ائمه اطهار را در حوزه های فکری و فلسفی و اخلاقی و حقوقی برابر با گفتمان روز ارائه دهیم راه راحت تر را پیش گرفته ایم و از امام می خواهیم که مرده زنده کند. تشیع این حرفها نیست. تشیع یک میراث فکری و فرهنگی عظیم است. پیام اخلاق و معنویت و روحانیت اسلام است. تفسیر بلند عرفانی و عاشقانه از خدا و از جهان ، از رابطه خدا با جهان و رابطه انسان با خداست. اخلاق اجتماعی آن Golden Rule است که فقط در تفسیر علوی اسلام می توان یافت: " اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک فاحب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها و استقبح من نفسک ما تستقبحه من غیرک" (همان اصلی که امروز مسیحیت این قدر روی آن تبلیغ می کند و آن را اصل زرین تعلیمات مسیح می داند ، و دین شناسان غربی هم به خاطر بی اطلاعی از نسخه علوی اسلام هم آواز با کلیسا می پندارند که آن مختص مسیحیت است و در هیچ دین و آئین دیگری نیست). جهان بینی آن این که هر انسانی " اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق". دعای آن راز و نیاز عاشق و معشوق: " الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک وان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک". خداشناسی آن راه یافتن به حضرت دوست که: " ألست تراه فی وقتک هذا؟". عرفان آن ذوب در محبوب که: "لا حجاب بینه و بین خلقه غیر خلقه". پیامبر شناسی آن: "بعث فیهم رسله لیثیروا لهم دقائق العقول" . نظام اجتماعی آن: " لن تقدس امه لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع " . نظام جنگ و صلحش: " اللهم احقن دمائنا و دمائهم و اصلح ذات بیننا و بینهم" . نگرش تاریخی آن: " ولا تنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه". پیامش به انسان ها:" لا تکن عبد غیرک و قد خلقک الله حراً". احترام آن به آزادی و استقلال فکری: " لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله ". اینهاست که تفسیر ما و مکتب فکری ما را از مکتب ها و اندیشه های اسلامی دیگر مشخص و ممتاز می کند».
کاش میشد به این دوستان صاحب شبکه گفت که کاری که آنها میکنند و شیوه ای که پیش گرفته اند نه تنها کمک به شیعه نیست بلکه وهن و کاریکاتوری نشان دادن شیعه است