الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۱۵۴ مطلب توسط «شرف‌الدین» ثبت شده است

 

اونهایی که دوستهای خوب دارند، میدونند که خیلی وقتها یک دوست خوب از برادر به آدم نزدیکتره. خیلی حرفهایی که به برادرت هم نمیتونی بزنی، خیلی راحت میتونی با دوست صمیمی ات درمیون بگذاری.

اما دوستی عالم عجیبی داره.  گاهی برای یک موقعیت  خاص یا حتی خیلی سخت، یک دوست دور که شاید سالی یکبار هم همدیگه رو نمی بینیم، از تمام رفقای گرمابه و گلستان بیشتر به کار آدم میاد. حرفهایی رو بهشون میگی که هیچوقت نمیتونی به رفیق چندین ساله ات بگی.

نمیدونم همه اینجوری هستند یا نه، ولی من به صورت دوره ای (مثلا هر سه هفته یک بار) به طرز عجیبی میریزم به هم. انگار غم عالم روی سرم هوار میشه. عجیب دلم میگیره. در حدی که بغض گلوم رو فشار میده. شدیدا احساس تنهایی میکنم و دنیا با همه بزرگیش برام تنگ و تار میشه. توی این مواقع هیچ چیز مثل گپ زدن با یک دوست نمیتونه آرومم میکنه. هر دوستی هم این کارکرد رو نداره. بستگی به موقعیتش داره. گاهی دوست چندین ساله، و گاهی یک دوست مجازی که حتی یکبار هم ندیدمش. انگار هر دوستی رو بهر کاری ساختند!

 

قدر دوستانمون رو بدونیم و خدا رو بابت این نعمت شاکر باشیم لطفا!

۵ نظر ۰۲ آبان ۹۵ ، ۱۰:۳۶
شرف‌الدین

 

سال گذشته با شهاب الدین رفته بودیم پیش آقای زائری. چون نظرات آقای زائری در مورد حجاب همیشه بحث برانگیز بوده، قسمتی از صحبتها هم به بحث حجاب کشیده شد. گفت من نمیگویم که حجاب باید اختیاری باشد اما میگویم حجاب نباید مساله اول آقایون باشد.

یک مثال زد که به نظرم مثال جالبی بود و در جاهای دیگر هم قابل تعمیم است. گفت اگر این چایی روی پای من بریزد و من بگویم آخ، و یک مار هم پای من را نیش بزند و من با همان شدت و اندازه بگویم آخ، این نشان می دهد که یک جای کار می لنگد.

 

الان هم که اینهمه ظلم آشکار و بیّن در کشور می شود، الان که اینهمه گناه کبیره مسلم در جامعه و نهادهای حکومتی ما وجود دارد، الان که دادگاه های ما وضع بسیار اسفناکی دارد و مرجع رسیدگی به مظالم خودش بعضا عامل مظالم هست، وقتی در عزاداری های امام حسین (ع) اینهمه گناه و فساد جریان دارد،  فریاد زدن و وااسلاما سر دادن  برای یک مسابقه فوتبال در عصر تاسوعا و نادیده گرفتن آنهمه معاصی مسلّم چه توجیهی می تواند داشته باشد؟!

 

۹ نظر ۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۸
شرف‌الدین

 

تا جایی که می دانم, تنها چیزی که در اسلام به صورت مطلق به آن حکم شده و قید و تخصیصی ندارد, بحث عدالت است. برای الباقی دستورات ضابطه و چارچوب و حدودی مشخص شده.
مثلا وقتی خداوند درباره امر مقدس جهاد دستور داده است, تاکید کرده که در حین جهاد نباید تعدی کرده و به طرف مقابل ظلم کنید (بقره, 190). یا جای دیگری که خداوند امر به صدقه دادن میکند, در ادامه اش تصریح می کند که این صدقات را به منت و اذیت آلوده نکنید (بقره, 264). خلاصه هر دستوری کلی تبصره خورده است و حد و حدودش مشخص شده.

 

حالا که در آستانه محرّم قرار گرفته ایم, حواسمان باشد که شعائر حسینی به هیچ وجه مطلق و بدون محدودیت نیست. در این مراسمات نباید مردم آزاری کرد, نباید حق الناس را زیر پا گذاشت, نباید اسراف و تبذیر کرد, نباید اختلاط حرام داشت, نباید تفاخر کرد, نباید سلب آسایش کرد و خیلی بایدها و نبایدهای دیگر.
"دستگاه امام حسین" بودن و "شور حسینی" داشتن, هیچکدام مجوز برای معصیت خدا وخروج از چارچوب احکام شرع نیست.

۵ نظر ۰۹ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۷
شرف‌الدین

 

اگر متولدین دهه هفتاد و هشتاد را صاحبین بعدی این کشور بدانیم;
و اگر محل بروز و ظهور این نسل را فضای مجازی بدانیم,

 

در اینکه تتلو و گلزار بالای سه میلیون فالوئر در اینستاگرام دارند و فالوئرهای صفحه رهبری به یک میلیون هم نمیرسد, نشانه های آشکاری است برای آنان که می اندیشند!

 

......................

برای پیگیری راحتتر وبلاگ میتوانید کانال تلگرامی الدین را دنبال کنید.

۱۵ نظر ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۲۵
شرف‌الدین

الان که به لطف اپلیکیشن ها و فضای مجازی، افراد عکسهای خودشون رو در معرض دید دیگران قرار میدند، علاوه بر  حدود شرعی و عرفی، بهتره یک نکته دیگه رو هم رعایت کنیم.

بعضی افراد مجرد هستند که علاقه به ازدواج دارند اما به هردلیلی این امکان براشون فراهم نشده. حالا یا مشکلی دارند، یا هیچ مشکلی هم ندارند اما تا الان قسمتشون نشده.

گذاشتن عکسهای عاشقانه با همسر و یا متنهایی فانتزی مثل "آقامون گفته همه دنیاشم" و غیره که خیلی هم زیاد شده، شاید باعث بشه دیگران کمی خاطرشون آزرده بشه و ناراحت بشند. مخصوصا خانمها که عاطفی ترند. بهتره رعایت کنیم.

همین!

 

۸ نظر ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۰
شرف‌الدین

 

شما هم اگر حوادث خیابانی سال های اخیر را از نزدیک دیده باشید، احتمالا این سوال برایتان پیش آمده که این تعداد آدم بزن بهادر  که دسته دسته در خیابان بودند، از کجا آمدند؟! یا مثلا نیروهای برخورد با دستفروشان شهرداری از کجا پیدا میشوند؟ جوابش را من هم نمیدانم. اما دو تا گزارش را میتوانم نقل کنم.


اولی را خودم با گوش خودم شنیدم. یک بنده خدایی که به نهادهای شبه نظامی نزدیک بود، خیال کرده بود که من هم همفکر خودش هستم. وسط حرفهایش میگفت برای جذب نیروهای ویژه برخورد، یک آزمون هوش میگیرند. اگر کسی هوشش از یک میزانی بالاتر باشد طرف را جذب نمیکنند. چون وقتی به طرف میگویند برو فلان جا و  سرکوب کن، طرف نباید به چرایی این دستور فکر کند و نباید بگوید اینجا بچه و پیرزن و پیرمرد هست. بلکه فقط باید برود و بزند. البته طبیعتا فرماندهانشان این وضعیت را ندارند و خودشان هوش بالایی دارند.


گزارش دوم را از مصاحبه یکی از مسئولان امنیتی نقل میکنم. ایشان یکجا در مصاحبه درباره جذب نیروهایشان و نحوه برخورد با تجمعات سال 88 صحبت میکند که من عینا نقل میکنم. " با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. 5 هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزلشان کنترلشان میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم."


در طول تاریخ هم شبیه این افراد را دیده ایم که در بزنگاه ها تاثیر خود را گذاشته اند. افرادی که نه دانشی دارند و نه تحصیلاتی و نه فضل و کمال خاصی روی زندگی همه فرهیختگان جامعه تاثیر گذاشته اند.  28 مرداد هم یکی از این بزنگاه هاست

 

۷ نظر ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۵
شرف‌الدین

من بر خلاف یرخی از دوستان که باد به غبغب می اندازند و میگویند "من دینم را از فقها نگرفته ام"، سرم را بالا میگیرم و میگویم "من دینم را مدیون فقها هستم"

به نظر من تقلید کردن نه تنها کار اشتباهی نیست، بلکه کاملا هم عقلی و منطقی است. در هر زمینه ای باید به متخصص آن امر مراجعه کرد. ما علاوه بر مراجع دینی، در زندگی از خیلی افراد دیگر هم در زندگی مان تقلید میکنیم. هرچند در رابطه با تقلید از علما روایاتی هم نقل شده، اما طبق فرمایش خود علما، مهمترین دلیل برای تقلید همان حکم عقل مبنی بر رجوع جاهل به عالم است.

 

.................

 

چند وقت یکبار می شنویم که مثلا رییس بانک مرکزی یا وزیر اقتصاد یا رییس سازمان انرژی اتمی به دیدار مراجع رفته اند و مراجع بزرگوار هم توصیه هایی مطرح کرده اند. همیشه بعد از شنیدن این خبرها از خودم میپرسم علت این کار چیست؟ اگر صحبتها در حد نصایح کلی و توصیه های اخلاقی باشد مشکلی نیست. اما اگر مراجع بخواهند توصیه های کاری و تخصصی ارائه بدهند این کار چه معنایی دارد؟ واقعا در بین مراجع ما کسی هست که ادعا کند بانکداری را بهتر از دکتر سیف می داند یا دانش هسته ای اش بیشتر از دکتر صالحی است؟

مگر همین مراجع به امثال آقایان سیف و صالحی نمی گویند از باب رجوع جاهل به عالم در مسائل دینی از آنها تقلید کنند؟ پس چطور خود این بزرگواران در مسائلی که دانش کافی ندارند به این افراد مراجعه نمیکنند؟

 

کلا این تصوری که در جامعه ما راجع به مراجع وجود دارد و انتظاراتی که از این افراد وجود دارد، تصور و انتظار غلطی است. این انتظارات بیش از حد شاید ریشه تاریخی داشته باشد و به دورانی بازگردد که تنها باسوادان کشور افرادی بودند که درسهای دینی میخواندند و دانش و علم و سواد منحصر در مدارس دینی بود. شاید هم علتش این است که عده ای علم را منحصر در علم دینی می دانند و دین را هم منحصر در فقه میبینند.

در هرحال این بزرگواران در زمینه ای که تخصص دارند حق و وظیفه اظهارنظر دارند و در زمینه هایی که دانش کافی ندارند، طبیعتا نباید برای دیگران نسخه ای تجویز کنند.

 

نازنینی تو.... ولی در حد خویش

 

۴ نظر ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۸
شرف‌الدین

دو تا عروسی را در نظر بگیرید:

اولی مجلسی در یک سالن لوکس که هیچ گونه موسیقی و بزن و برقصی در سالن نیست و موقع ورود داماد هم جز صدای صلوات شنیده نمی شود و موقع شام با 22 نوع غذای ایرانی و فرنگی به همراه 15 مدل دسر از مهمانها پذیرایی می شود.

 

عروسی دوم در یک سالن خوب (ولی غیر لوکس) که همه مهمانها آمدند وسط و با موسیقی زنده مشغول حرکات موزون و ناموزون! و موقع شام با سه نوع غذا و سه نوع دسر از مهمانها پذیرایی می شود.

 

به نظر شما کدامیک از این عروسی ها بیشتر با موازین اسلامی فاصله دارد؟ عروسی سلام و صلواتی لاکچری یا عروسی بزن و برقص ساده؟

 

....

یکی از تندترین تعبیرات قرآن درباره تبذیر کنندگان است در حالی که یکی از رایج ترین رفتارهای ما هم همین تبذیر است. تبذیر را در فارسی میتوان به "ریخت و پاش" ترجمه کرد.

خداوند تبذیرکنندگان را "برادران شیطان" می نامد. تعبیری بسیار تند و شدید که در قرآن منحصرا برای مبذرین به کار رفته.

......................

 

إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ (الاسراء، 27)

 

 

۱۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۱۹
شرف‌الدین

یک سری آدمها هستند که به واسطه سِمَت، دانش، تجربه، هنر یا خیلی از فضیلتهای اکتسابی دیگه، آدمهای مهمی هستند و  طبیعتا خودشون هم به این امر واقفند.

اما این وسط دو دسته دیگه هم داریم: یکی اونهایی که مهم هستند اما پیش خودشون فکر میکنند بیشتر از میزان واقعی مهم اند. دسته دوم هم افردای که اصلا مهم نیستند اما خودشون فکر میکنند خیلی آدمهای مهمی هستند.

اگر با دقت به اطراف خودمون نگاه کنیم، میتونیم خیلی از این افرادی که "خود مهم پنداری کاذب" دارند رو ببینیم. احتمالا توی تعیین مصادیقش اختلاف نظر وجود داره اما به نظر من میشه به افراد زیر به عنوان "خود مهم پنداران کاذب" اشاره کرد. البته کاملا واضحه که اگر گروه یا قشر خاصی رو توی این دسته جا میدیم، به این معنا نیست که تمام افرادش اینطوری اند. بلکه فقط از باب اغلبیت هست.

 

1-دانشجویان علوم سیاسی: از ترم اول چنان کت و شلوار تنشون میکنند و کیف چرم دست میگیرند و فضای سیاسی دنیا رو تحلیل میکنند که انگار همه شون دکتر ظریف اند!

2- مهمانداران هواپیما: با چنان عشوه و کرشمه ای راه میرند که انگار هواپیما مال باباشونه! واقعا غذا جلوی مردم گذاشتن و جمع کردن آشغالهاش اینقدر کار فاخریه؟ چرا اینقدر ناز و کرشمه دارید پس؟!

3- کارمندان سازمان انرژی اتمی: کارمندهای کاملا معمولی سازمان انرژی اتمی هم چنان حرف میزنند که انگار  نفر اول لیست ترور اف_بی_آی و موساد اند!

4-دانشجویان دانشگاه شریف: درسته که بسیاری از دانشجویان دانشگاه شریف این پتانسیل رو دارند که با پشتکار و تلاش بتونند افراد دانشمندی بشند، اما کسی به صرف دانشجوی شریف بودن آدم مهمی نمیشه! آخه چرا از همون ترم اول احساس الیت بودن میکنید؟!

5-مسئولین تورهای خارجی در آژانسهای مسافرتی: اینها فکر میکنند خودشون یک جهانگرد واقعی با کوله باری از تجربه های جهانی اند! حالا طرف تا دیروز میز کناری داشته بلیط اتوبوس سمنان میفروخته!

6-وکلای معمولی: طرف پرونده بالاتر از چک و طلاق بهش نمیدند، ولی یه جوری لباس میپوشه و اظهار نظر میکنه انگار وکیل دعاوی تجاری بین المللی تو آمریکاست!

7-اعضای معمولی سپاه قدس: درسته که سپاه قدس یک شاخه مهم از سپاه هست، ولی آخه برادر من تو که فقط یک آدم معمولی توی اون مجموعه ای، چرا احساس میکنی قاسم سلیمانی هستی؟!

8-اساتید دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستانهای کوچک: واقعا چرا احساس میکنید عضو هیئت علمی آکسفوردید آخه؟! مگه هر استاد دانشگاهی لزوما فرهیخته و اندیشمنده؟!

9- فوتبالیستها و بازیگران: دیگه نیاز به توضیح نداره. اظهر من الشمس که میگند همینه!

10- شاگردان آقای بهجت: افرادی که با نحوه کلاسهای حوزوی آشنایی داشته باشند، میدونند که موقع تدریس درس خارج، برای همه امکان شرکت فراهمه. من و شما هم میتونیم بریم بشینیم سر کلاس و اینجوری نیست که استاد انتخاب کنه چه کسی بیاد چه کسی نیاد. ولی خیلیها هستند که میگند ما شاگرد آقای بهجت بودیم و طوری برای خودشون کلاس میذارند که انگار جزو اصحاب سِرّ ایشون بودند!

11- مدرسین زبانهای خارحی: طرف یه جوری رفتار میکنه انگار از ناف نیویورک یا پاریس اومده و مجبوره با یه مشت احمق جهان سومی سر و کله بزنه! خب برادر من تو اگر رتبه ات بهتر شده بود که نمیرفتی زبان بخونی. حالا داری واس ما کلاس میذاری؟!

12- خانواده امام خمینی: من واقعا نمیفهمم نسبت خونی با امام داشتن چه فضیلتی داره که  "بیت امام" و "خانواده امام" بودن شده اسباب کلاس و احترام؟! حتی در حد نوه و نتیجه و نبیره!

۵ نظر ۲۳ تیر ۹۵ ، ۰۰:۰۱
شرف‌الدین

 

جای همگی خالی چند سال پیش که عمره دانشجویی مشرف شده بودم، این قضیه برام ملموس تر شد.

 

بعضی دوستان بودند که در مسجد الحرام و روبروی کعبه هم هروقت حال خوش معنوی بهشون دست میداد و میخواستند لذت معنوی ببرند، "مداحی" گوش میکردند. این یعنی اینکه مردم ما بلد نیستند با خدا حرف بزنند و فکر میکنند رابطه انسان با خدا صرفا محدود میشه به درخواست حاجت کردن. این یعنی اینکه مردم ما اینقدر روی شعائر و عزاداری ها تمرکز کردند، که از اصل کار غافل شدند.

 

وقتی به منابع  خودمون مراجعه میکنیم، با حجم عظیمی از گفتگوهای میان خالق و مخلوق مواجه میشیم. گفتگوهای مستقیم و عاشقانه که پر از حس خوب همصحبتی با خدای مهربان و کریم هست. خدایی که خودش گفته "فانی قریب" و نیازی به مقدمه چینی و واسطه نیست. اما عجیبه که این میراث یا نادیده گرفته شده یا خیلی سطحی باهاش برخورد شده. خیلی از ماها محرم های پرشوری داریم و بعضا تا دو ماه درگیر روضه رفتن و مداحی گوش کردنیم و کلی هم نوحه و شعر آیینی بلدیم، اما بلد نیستیم یک ساعت با خدای خودمون مناجات کنیم. وقتی به ادبیاتمون مراجعه میکنیم، دیوانهای مفصل شعر آیینی داریم اما کارهایی شبیه مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری خیلی خیلی قلیل و کمیاب هست. 

 

این ماه مبارک، فرصت خوبیه برای مراجعه به این گنجینه های پر قدر و ارزش. برای مراجعه به ابوحمزه، افتتاح، صحیفه سجادیه، کمیل و خیلی مناجاتهای زیبا و گمنام دیگه.

 

 

پ.ن:  قبلا هم اینجا مطلبی درباره نحوه دعا نوشته بودم.

 

 

------------------------------------------------------------

برای پیگیری راحتتر وبلاگ میتوانید کانال تلگرامی الدین را دنبال کنید.

 

۸ نظر ۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۲
شرف‌الدین