حرکت کند در راه دشوار آزادی (تاکسی نوشت نیست 2)
هرچند برای عده ای ناخوشایند باشد اما ازادی از اصلی ترین آرمان های انقلاب اسلامی است چه اینکه در شعار مشهور مردم نیز نمود عینی داشت
استقلال ازادی جمهوری اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی به علت بحران های مختلف که در صدر آن به هشت سال جنگ اشاره کرد اولویت برای جمهوری اسلامی در دهه اول حفظ استقرار و امنیت بود
. شور و هیجان آزادی خواهی دوم خرداد و مجلس ششم را رقم زد اما با همه فراز و نشیب ها در نهایت زمام امور به دست احمدی نژاد افتاد. پوپولیسم از دل لیبرالیسم بیرون آمد و خروجی دولت اصلاحات دولتی توتالیتر شد.
این یک واقعیت تلخ است که اصلاح طلبان باید به آسیب شناسی آن بپردازند چطور از دل دوم خرداد سوم تیر برآمد؟
24 خرداد دومین دوم خرداد شد و حسن روحانی با فشار افکار عمومی مبنی بر وحدت کاندیداها (کنارگیری عارف) منتخب ملت شد.
تجربه دوم خرداد و سوم تیر به مردم آموخت که برخی موانع سر راه آزادی نه اجرایی بلکه قانونی است و از آن مهم تر با نظارت بر برخی نهادهای خاص می توان زیست آزادمدارانه تری را محقق ساخت از این رو مردم به برکت شبکه های اجتماعی بار دیگر دور هم جمع شدند تا با وجود ردصلاحیت های گسترده نمایندگانی جدید را برگزینند از این رو لیست امید، ناشناخته ترین افراد ممکن را راهی پارلمان کرد تا تنها صدای نه ملت به گذشته باشد اما آیا دولت روحانی و از همه مهم تر مجلس دهم می تواند از گذشته درس بگیرد و زمینه تحقق آرمان آزادی را فراهم کند؟
پاسخ به این سوال شاید قدری ناامید کننده باشد به نظر می رسد آسیب شناسی درستی از روند اصلاحات در جامعه وجود ندارد شاید یکی از این آسیب شناسی ها توجه به مسائل حاشیه ای و نپرداختن به زیربنا باشد.
چه اینکه جهت گیری های مجلس دهم نشان می دهد توجه نخبگان سیاسی به مسائل رو بنایی و حاشیه ای است
به طور مثال از آغاز مجلس تا به امروز چندین نماینده تا به حال از طرق مختلف بیان کرده اند که خواهان پخش ربنای استاد شجریان از صداوسیما در لحظه افطار هستند. آیا پخش یا عدم پخش ربنا دردی از مردم دوا می کند؟ و آیا مسیر توسعه سیاسی را برای ما هموار تر می کند؟
به طور قطع یکی از دست آوردهای توسعه سیاسی ازادی فرهنگی است که در انتشار مطبوعات، اکران فیلم ها، لغو کنسرت ها و.... خود را نشان می دهد که پخش یا عدم پخش ربنای شجریان نیز جز همین دسته است اما عدم پرداخت به زیر بنا از طرف نمایندگان لیست امید از آنجایی خود را نشان می دهد که حتی یک عضو از لیست امید هم برای کمیسیون فرهنگی کاندیدا نمی شود و کمیسیون فرهنگی با ترکیبی نظیر مجلس قبل شکل می گیرد!
از طرفی به عنوان یک مطالبه می گویند مسئله حصر باید حل شود اما کسی نمی پرسد آیا اولویت مشکلات مملکت حصر موسوی و کروبی است؟ در حالیکه در گذشته هم افراد بسیاری نظیر ایت الله منتظری هم تجربه حصر خانگی را داشته اند! آیا بهتر نیست که به جای اینکه از آن مقام محترم به صور مختلف (درخواست، نامه، دیدار و...) رفع حصر را بخواهیم به مسائل اساسی نظیر نظارت و کنترل بر نهادهایی که زمینه حصر را فراهم می کنند بپردازیم؟ و یا بر روند بازداشت ها، بازپرسی ها، زندان ها و... نظارت کنیم تا گامی اساسی و ماندگار در این جهت برداریم؟
یکی از اصلی ترین راه های توسعه سیاسی بررسی نظارت و رسیدگی به شکایات از برخی نهاد های خاص است و کمیسیون اصل 90 اساسا با همین هدف پایه گذاری شده است اما با بی میلی منتخبان لیست امید مواجه می شود! و به جای ثبت نام برای کمیسیون اصل 90 برای ثبت نام در هیئت ریئسه رقابت می کنند!
همواره گلایه از ردصلاحیت ها به شاه بیت غزل انتخابات در ایران تبدیل شده است که نمونه آن را در اظهار نظر همین نمایندگان در حمایت از مینو خالقی شاهد بودیم با این حال عباسعلی کدخدایی که از نزدیک ترین افراد به ایت الله جنتی است منتخب مجلس می شود و لیست امید توان و درک لابی برای عدم انتخاب کدخدایی را ندارد! به نظر می رسد که مجلس دهم نیز با عدم پرداخت به زیربنا مانند گذشته حرکت خواهد کرد و هیچ بعید نیست که حرکت کند این ماشین در راه دشوار آزادی مجدد در انتخابات های بعدی با دنده عقب مواجه شود