یک دیدار چند گفتار
همین چند روز قبل بود که بسیاری از رسانه های داخل و خارج دیدار رمضانی عده ای از دانشجویان با رهبر انقلاب را پوشش دادند که در جریان آن صحبت های دکتر کامفیروزی مدیر مسئول یک نشریه دانشجویی و پاسخ رهبری به وی بازتاب فراوانی یافت.
به نظر من در این باره فارق از متن اصلی صحبتهای ایشان لازم است چند نکته در نظر آید.
اول: نفس وجود چنین مطالبات و ارائه بدون واسطه آن به بالاترین مقام حاضر در چنین جلساتی را نمی توان نشان از دموکراتیک بودن فضای داخلی یک کشور و یا حتی آن جلسه خاص دانست؛ در مقابل نیز باید اشاره کرد که وجود این رفتارها لزوما دال بر وجود نظام دیکتاتوری نیست. شاهد مثال های فراوانی در سرتاسر تاریخ روایت شده است از ارائه صریح پرسش ها، آرا و نظرات در پیشگاه قیصر و خسرو و پیامبر و امام که چه بسا تلخ و گزنده و گاه بی شرمانه بوده اند؛ اما آنچه باقی مانده برخورد متفاوت حکام با این مطالبات بوده. گاهی در مجلس حکم به سر انداختن کرده اند و گاه چون پیامبر اعظم شانه برهنه کرده اند برای قصاص.
دوم: تعبیر -شجاعانه- برای صفت قرار دادن صحبت های صریح جناب کامفیروزی در کنار اینکه به نوعی تائید ضمنی مدعای " زورگویی نظام حاکم " است؛ این بند از قانون اساسی که (رهبر و آحاد ملت در برابر قانون برابرند) را نیز به صورت تلویحی به چالش می کشد، چه که صفت شجاع برای فارسی زبانان در مقابل قدرت مطلق و قاعدتا زورگو معنا می یابد. نکته عجیب اینجاست که گاه رسانه های داخلی نیز با این عنوان صحبت های آقای کامفیروزی را منشر کرده اند. البته ممکن نیز هست که عده ای واقعا معتقدند صحبت دلسوزانه با مسئولان بلندپایه نظام جمهوری اسلامی شجاعت میخواهد.
سوم: در این قسمت نوشته مخاطبم افرادی اند که با شنیدن یا دیدن اظهارات دکتر کامفیروزی در تصوراتشان آینده او را درگیر در پیچ و خم های نظام دادرسی کرده و گاهی فاتحه ای برای شادی روحش خوانده اند.
دوست عزیز!! بهتر نیست به جای دلسوزی های از راه دور و احیانا فراموشی های آینده تان، همت کنید و مثل این بزرگوار دوست داشتنی،نگرانی ها، دغدغه ها و هرآنچه در دل دارید به صورت صریح، محترمانه و قانونی و نه لزوما شجاعانه با مسئولین در میان بگذارید؟
اگر نظر مرا نمی پسندید لااقل هر از چند گاهی سراغی از این رفیق مشترکمان بگیرید که: -هی فلانی الان چند صباحی از رمضان گذشته. الان دقیقا کجایی؟ آبت خنک است؟ روانت شاد است؟