عقل و اصول عقاید را دریابید/ احساس بدون عقل راهگشا نیست
آدم هایی را می شناسم که می گویند زمانی بسیار مذهبی بوده اند و اکنون از مذهب بریده اند. وقتی عناصر مذهبی بودنشان را فهرست می کنند به اینکه نمازهای طولانی می خوانده اند یا اهل نماز شب یا فلان دعا و ذکر بوده اند یا پامنبری فلان مداح بوده اند و پنج ساعت بی وقفه سینه می زده اند و... اشاره می کنند. اینها البته از نشانه های ظاهری مذهبی بودن است اما آنچه چگونه بودن ما را تعیین می کند طرز فکر ماست. اگر فکر شما مذهبی نباشد ظواهر پایدار نخواهد بود. فکر را هم کتاب و سخنرانی خوب(استدلالی و عالمانه) تغذیه می کند. همانطور که کسی با کروات زدن لیبرال نمی شود با ریش گذاشتن و نماز خواندن و هیات رفتن هم مذهبی نمی شود. بالاتر از این بگویم: با هر روز قرآن خواندن بدون تامل، با هر روز زیارت عاشورا خواندن و بغض کردن هم کسی متدین نمی شود.
وضع اسف بار مطالعه در جامعه ما که معلوم است. این افسوس بزرگی است که حتی مجالس مذهبی ما نیز در آواز خواندن و مداحی خلاصه شده، که نهایت کارش این است که احساسات را تهییج می کند اما به تفکر و تامل و درایت دینی نمی انجامد. به جای اینکه محور جلسات ما علما باشند مداحان محور شده اند. مخاطب این جلسات سه ساعت سینه می زند اما سه دقیقه نمی تواند درباره اصول دینی که امام حسین برای احیا آن شهید شد، صحبت کند. نتیجه این است که یا در مقابل طرز فکر غیر دینی تسلیم می شود وکم کم از این ظواهر هم دست میکشد و لاییک می شود و یا اینکه به عنوان یک آدم احساسی سطحی، بازیچه سیاست می شود و به خیال خود به جنگ یزیدهای جناح سیاسی مقابل می رود.
یادم می آید زمانی که ما بچه بودیم ستاره مجالس نوجوانان «جواد فروغی» بود. یعنی محور جلسات، حداقل قاری و قرائت قرآن بود. از قرائت قرآن می شود به تامل و تفکر در قرآن رسید کما اینکه خود «فروغی» رسید و دروس دینی را دنبال کرد و به انگلیسی هم مسلط شد و به یک مبلغ توانمد تبدیل شد. اما امروز جشن «نوگلان مداح» برگزار می کنیم. نوگل مداح یا نوجوان مداح یا پیرغلام مداح چه چیزی برای عرضه دارد تا مخاطب خود را در برابر سیل تفکرات و شبهات ضددینی مقاوم کند و ایمان او را در این دوره حساس آخرالزمان حفظ کند؟ جوانی را می شناسم که از 16 سالگی تا 20 سالگی هر هفته به هیات فلان مداح می رفت و 5 ساعت سینه می زد و همین جوان امروز به جایی رسیده که با ساده ترین شبهات وهابیت دست از ولایت اهل بیت می کشد. آن چهار سال اگر فقط یک کتاب در اثبات ولایت اهل بیت خوانده بود یا چند جلسه سخنرانی خوب گوش کرده بود امروز وضعش این نبود. آن دیگری به عشق حسین اکتفا می کند و احکام دین جد حسین را با چهار تا شبهه ساده فیلسوفان ملحد غربی زیر پا می گذارد... نمی خواهم آواز و مداحی را کلا انکار کنم. بعضی از این اشعار در پرورش احساسات ما نسبت به اهل بیت موثر هستند. اما احساس کافی نیست. آواز و مداحی و ذکر و ورد و دعا به عنوان نمک غذا خوب است نه خود غذا. غذایی که فقط نمک باشد، می کشد، زنده نمی کند.
دستگاه های فرهنگی ما که گویا دانش و درایت و دلسوزی کافی ندارند و می خواهند عمر و جوانی ما را بسوزانند. خودمان به فکر باشیم.
در عمر ما گاهی نسیم معنویت می وزد و حال را خوش می کند. اگر احساس خوبی نسبت به مذهب پیدا کرده اید و به خدا و رسول و اهل بیت و نماز و دعا علاقمند شده اید از فرصت استفاده کنید و کتاب خوب بخوانید و سخنرانی خوب گوش کنید تا این حال خوب شما پایدار شود.
به قول یکی از اساتید ما عشق قبل از عقل پایدار نیست. اگر مخرب نباشد خیری هم ندارد. عشق بعد از عقل پایدار است و عاقل عاشق را به مقصد می رساند.
کتابهای شهید مطهری و علامه طباطبایی یا سخنرانی های دکتر محمد اسدی گرمارودی و حجت الاسلام علوی تهرانی می تواند ریشه های اعتقادی شما را محکم کند. سخنرانی های دکتر اسدی را می توانید از سایت ایشان به نام عقل و وحی به طور رایگان دانلود کنید. برای دانلود رایگان سخنرانی های حجت الاسلام علوی نیز به سایت ایشان مراجعه کنید.