نبردهای بوشهر و بحران ارز
اپیزود اول:
هنگامی که در سال 1294ناصرالدین شاه از حسامالسلطنه (حاکم خراسان) میخواهد با لشکرکشی هرات، کابل و قندهار را تصرف کند، انگلیسیها اقدام به اعزام لشکری تمامعیار به بوشهر میکنند. سرهنگ باقرخان تنگستانی و پسرش به همراه ۴۰۰ تفنگچی از تنگستان حرکت کرده و به بوشهر میآیند و در قلعه ریشهر در مقابل نیروهای انگلیسی قرار میگیرند و جنگ بسیار خونینی در میگیرد.
در ابتدای جنگ انگلیسیها دچار مشکل شده و حتی چند تن از افسران عالیرتبه انگلیسی کشته میشوند. اما در اینجا مسالهای پیش میآید که بعضی آن را خیانت میدانند. ماجرا از این قرار بود که در بحبوحه جنگ باقرخان با انگلیسیها، که از ورود آنها به بوشهر جلوگیری کرده بود، حسنعلی خان دریابیگی که حکمران بوشهر بود به سرهنگ باقرخان پیام میفرستد که به سمت خلعتپوشان (برجی که در منطقه داخلی بوشهر قرار دارد) بیاید. باقرخان با دریافت این پیام فکر میکند که مشکلی پیش آمده و نیروها را حرکت میدهد به سمت بوشهر اما احمدخان در همان قلعه ریشهر مقابل انگلیسیها کار را ادامه میدهد و نهایتا شهید میشود. هنوز باقرخان به همراه نیروهای خودش به خلعتپوشان نرسیده بود که مجددا دستور جدیدی دریافت می کند مبنی بر اینکه مجددا به طرف قلعه ریشهر برگردد. اما وقتی باقرخان به قلعه رسید، دیگرکار از کار گذشته بود. انگلیسیها کاملا نیروهای خود را پیدا و نفوذ پیدا کرده بودند و متاسفانه نیروهای ایرانی شکست خوردند. نتیجه این شکست و شکست های بعدی در منطقه جنوب که رد پای خائنین داخلی در آنها پررنگ است، این شد که ایران معاهده پاریس را پذیرفت و افغانستان برای همیشه از ایران جدا شد.
اپیزود دوم:
زمانی که در سال 1294 مقامات انگلیسی تصمیم قطعی دربارهٔ اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتندبرای مقابله با رئیسعلی دلواری (جوان 33 ساله ای که بارها دربرابر انگلیسی ها مقاومت جانانه کرده بود) ابتدا سعی می کنند او را تطمیع کنند و برای اینکار دو نفر از متابعان حیدرخان حیات داودی، از خوانین منطقه بوشهر را به دلوار می فرستند. واقعیت این است که در جریان هجوم انگلستان به ایران تعداد خان هایی که با آنها همکاری می کردند کم نبود. نمایندگان حیدرخان به رئیسعلی می گویند اگر از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، انگلیسی ها چهل هزار پوند به او خواهند داد. اما رئیسعلی در پاسخ میگوید: «چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفتهاست». اینجا نیز هموطن خائن عامل نیروی خارجی است.
اپیزود سوم:
رئیسعلی دلواری بدون کوچکترین حمایت از دولت مرکزی در برابر انگلیسی ها مقاومت می کند اما دامنه خیانت تنها به خان ها محدود نبود. در آخرین مبارزهای که رئیسعلی با انگلیسیها دارد؛ شب هنگام او در روستای تنگک در 5 کیلومتری بوشهر به همراه چند تفنگچی مستقر میشود. نام یکی از این تفنگچیها غلامحسین است. این غلامحسین عامل انگلیسیها بود. غلامحسین در همان روستا، از پشت سر رئیسعلی دلواری را مورد هدف قرار میدهد و این حامی وطن را به شهادت می رساند.
اپیزود پایانی:
این روزها که اقتصاد ایران را تا این اندازه آشفته می بینیم و از هر سو اخبار شکه کننده از فساد و غارت اموال کشور را می شنویم دوباره خاطره تلخ حسنعلی خان ها، حیدر خان ها و غلامحسین ها زنده می شود. حقیقت این است که بزرگترین دشمن ایران همین خائنین داخلی هستند که زمینه تسلط بیگانه و تجزیه ایران را فراهم می کنند.