آیا عربستان بر ایران غلبه خواهد کرد؟ (قسمت اول)
اگر بخواهیم برای هر آنچه که از محمد بن سلمان بن عبدالعزیز دیده ایم صفتی انتخاب کنیم، قطعا صفت "غیر منتظره" را انتخاب می کنیم. از نوع وارد شدن او به ساختار محافظه کار قدرت در عربستان گرفته تا اصلاحات اجتماعی و سیاسی او همه غیر منتظره بودند.
زمانی که پدر بن سلمان (سلمان بن عبدالعزیر) در سال ۲۰۱۳ ولیعهد شد، او ریاست دیوان ولیعهد را برعهده گرفت. در ژانویه همان سال با آنکه سی سال بیشتر نداشت به سمت وزیر دفاع منصوب شد. مدتی بعد به تعداد سمت های او افزوده شد و سمت نایب ولیعهد و نایب دوم نخستوزیر نیز به وی داده شد. همینجا بود که گمانه زنی ها مبنی بر احتمال انتصاب او به عنوان ولی عهد قوت گرفت. بر اساس سنت جانشینی در آل سعود پس از ملک سلمان نوبت سلطنت به محمد بن نایف می رسید اما ملک سلمان آرام آرام فرزند خود را در مناصب قدرت ارتقا داد و نهایتا با برهم زدن بازی و برکنار کردن محمد بن نایف فرزند خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد.
با این حال علی رغم این اقبال بلند در عرصه داخلی، نتایج تمامی سیاستهای بن سلمان در عرصههای مهم خارجی، به ویژه در خاورمیانه دقیقاً برخلاف نظر او بوده است.
۱- ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی برابر ۶ فروردین ۱۳۹۴، ولیعهد جوان که همزمان سمت وزارت دفاع را بر عهده داشت پس از تشکیل ائتلافی از کشورهای عربی عملیاتی با نام طوفان قاطعیت را علیه یمن آغاز کرد که تا به امروز ادامه دارد و جز کشته شدن ۱۰ هزار یمنی و بروز قحطی برای هفت میلیون نفر دیگر نتیجه موثر دیگری نداشته است.
۲- بن سلمان با به قدرت رسیدن پدرش، حمایت از شورشیان در سوریه را افزایش داد اما وارد شدن روسیه به صحنه، و فتح حلب توسط بشار اسد و نیروهای متحد آن، گروه های مورد حمایت عربستان را تاآنجا تضعیف کرد که امروز عربستان عملا از بازی سوریه حذف شده است.
۳- آغاز رویارویی با قطر که با همکاری امارات صورت گرفت، به محاصره ده ماهه این کشور انجامید که هنوز نیز ادامه دارد. اما نتیجه این سیاست نزدیک شدن قطر به ایران بوده است.
۴- در خصوص لبنان هم تهدید حریری به استعفا که باهدف تضعیف ایران و حزبالله لبنان و حتی آغاز جنگ داخلی انجام شد به نتیجه عکس انجامید و بر خلاف انتظار همگان باعث افزایش قدرت ایران و حزبالله در لبنان شد.
با توجه به آنچه گفته شد سوالی که مطرح می شود این است که چرا عربستان همیشه دربرابر ایران بازنده است؟
عنصر مشترک تمامی دخالتهای سعودی، ورود بدون محاسبه در تنشها با کشورهای منطقه است. همچنین تکیه کامل بر ایالات متحده در تامین امنیت و منافع عربستان در منطقه را می توان دلیل دیگر این ناکامی ها دانست. این درحالی است که بر خلاف عربستان سعودی، جمهوری اسلامی از همان سالهای آغاز جنگ تحمیلی با تکیه کامل بر منابع داخلی، راهبرد امنیتی خود را انتقال مرزهای امنیتی ایران به سرزمین های همسایه تعریف کرد و موفق شد در طول نزدیک به ۴۰ سال به تربیت نیروها و گروه های وفادار به خود بپردازد.
اما آیا در رقابت بین ایران و عربستان تنها یک مسئله وجود دارد و آن نفوذ در کشورهای منطقه است؟ آیا در آینده با وجود پویایی های شرایط بین الملل و داخلی این دو کشور، همچنان دست بالا را ایران خواهد داشت؟
در حال حاضر غیر از مسائل امنیتی، ایران و عربستان چالش های مشابهی دارند که به نظر می رسد موفقیت این دو کشور در آینده در گرو پاسخگویی به این چالش هاست.
پاسخ این سوال را در یادداشت بعدی بررسی می کنیم.