چه کسی حاضر است قربانی شود؟
امروز کمتر کسی می تواند انکار کند که ایران با ابرچالش هایی مانند بحران بیکاری، ورشکستگی صندوق های بازنشستگی، بی آبی، آلودگی محیط زیست و ... روبرو است. در چنین شرایطی مهمترین منبع درآمدی کشور که فروش نفت خام است نیز به دلیل کاهش قیمت نفت و گسترش منابع جدید انرژی رمق گذشته را ندارد و بر اساس نظر کارشناسان بعید است قیمت آن افزایش یابد.
در آمد حاصل از فروش نفت و مابقی درآمد های دولت تقریبا برابر با هزینه جاری آن است؛ یعنی دولت فقط آنقدر درمی آورد که بتواند حقوق کارکنانش را بدهد و عملا نمی توان از آن انتظار ایجاد شغل و اجرای طرح های بزرگ عمرانی را داشت. سرمایه گذاری خارجی نیز به دلیل تحریم ها و ناپایدار بودن روابط ایران و جامعه جهانی حتی پس از برجام نیز عملا محقق نشده است.
لایحه بودجه سال 97 در چنین شرایطی به مجلس شورای اسلامی ارائه شد و در آن چند راه حل برای افزایش درآمد دولت جهت تامین منابع مالی طرح های ایجاد اشتغال پیش بینی شد. مهمترین این ایده ها افزایش قیمت حامل های انرژی، محدود کردن شمول یارانه بگیران و افزایش عوارض خروج از کشور بود. از این سه تنها مورد سوم که از لحاظ مالی کم اهمیت ترین بود با کمی تغییر پذیرفته و دو مورد دیگر به صورت کلی کنار گذاشته شد.
فارغ از صحیح یا غلط بودن ایده های دولت، واقعیت اقتصاد ایران نشان می دهد که امکان ادامه روش های پر ریخت و پاش قبلی در اداره کشور ممکن نیست و اعمال تغییرات عمیق ضروری است. با این حال از نحوه مخالفت ها با لایجه بودجه چنین استنباط می شود که مجموعه نظام تمایلی به تغییر جدی که باعث اعتراض شود را ندارد و به تبع همین مسئله از عامل تغییر نیز حمایت نمی کند.
به این عدم حمایت از تغییر، فعالیت های فرصت طلبانی که تلاش دارند کوچکترین نارضایتی به بهانه ای برای زمین زدن دولت تبدیل شود را اضافه کنید. نمونه اخیر فعالیت های این گروه ساماندهی اعتراضات مشهد بود که گران شدن تخم مرغ را به بحرانی ملی تبدیل کردند.
پیامی که مدیران اجرایی از چنین شرایطی دریافت می کنند این است که عامل اجرای تغییرات عمیق قربانی خواهد شد و باید برای همیشه از زمین بازی خداحافظی کند. از آنجا که طبیعتا کسی دلش نمی خواهد چنین نقشی را بازی کند دولت نیز به راحتی از طرح های خود عقب نشینی می کند.
قطعا در نظر نگرفتن منافع بلند مدت ملت و توجه به رضایت خاطر آنی مردم بحران های فعلی را عمیق ترخواهد کرد و ضرر آن نهایتا متوجه تمام مردم خواهد شد. امروز همه ما باید بپذیریم که اقتصاد کشور نیازمند جراحی است و این جراحی قطعا دردخواهد داشت. به جای بستن دست و پای جراح باید به او در انتخاب بهترین روش و اعمال آنها کمک کرد.