از وهم تا واقعیات حقوق
دو روز قبل فرصتی دست داد که مستند "سکوت" به کارگردانی محسن استاد علی را در دانشکده حقوق دانشگاه تهران ببینم. قبلا هم از این کارگردان چند مستند دیده بودم. مستندهایی قوی که بر روی مسائل اجتماعی تمرکز میکنند.
مستند سکوت درباره سه قتل خانوادگی بود. پدری که دو فرزند خردسالش را کشته بود، زنی که با مشارکت دوست فرزندش، شوهرش را به طرز فجیعی ذبح کرده بود و مردی که با تشویق اقوامش، دختر عمویش را به قتل رسانده بود. کارگردان هم با قاتلین مصاحبه کرده بود و هم با خانواده مقتولین. شیوه قتل ها هم بیان شده بود. رفتار فعلی مرتکبین و روشهایی که برای قتل انتخاب کرده بودند کاملا مخاطب را متحیر میکرد.
بعد از نمایش فیلم، جلسه کوتاهی با حضور کارگردان و یکی از اساتید برگزار شد. آنچه در این جلسه جالب توجه بود، عکس العمل دانشجویان بود.
قبلا بارها و بارها در کلاسهای حقوق جزا و فقه جزایی با اعتراض دانشجویان نسبت مجازات قصاص و اعدام مواجه شده بودم. تعابیری مثل وحشیانه بودن، بدَوی بودن، ضد اخلاقی بودن، خلاف حقوق بشر بودن و امثال ذلک در کلاسهای درس زیاد شنیده میشود. اما همین دانشجویان دیروز که با موارد واقعی و عینی قتلها و رفتار قاتلین مواجه شده بودند، سر و صدا بلند شده بود که چرا برای فلان قاتل حکم قصاص نداده اند؟!
این دقیقا مشکل بزرگ جامعه حقوقی ماست. فضای آکادمیک ما از واقعیتهای قضایی بسیار دور است. نه مخالفین قصاص و اعدام با پرونده های واقعی برخورد نزدیک داشته اند، و نه طرفدارن بسط و گسترش قصاص و اعدام تا به حال صحنه های رقت بار اعدام را از نزدیک دیده اند. تئوریسین و قانونگذاری که به جای وسط میدان، از پشت کرسی تدریس یا میز ریاست اقدام به نظریه پردازی و قانونگذاری کند، طبیعتا نمیتواند بر مبنای واقعیات عمل کند.