چمران اصولگرا بود یا اصلاح طلب
یکی از پدیدههای رایج دوران ما فروکاست شخصیتهای بزرگ به محدودههای تنگ جناحی و سیاسی است. چمران به عنوان یکی از اسطورههای تاریخ معاصر ایران از این آفت دور نمانده است. اتفاقا جذابیت آدم هایی مثل چمران در این است که از لیبرال گرفته تا مذهبیهای افراطی از در خانه او ناامید بر نمیگردند و هر کدام سخنی، رفتاری و یا تقریری پیدا میکنند تا خود را به او شباهت دهند. اما به راستی اگر چمران امروز در بین ما حضور داشت در کدام دسته بندی قرار میگرفت؟ آیا همچنان در نهضت آزادی میماند؟ در طیف اصلاح طلبان قرار می گرفت یا اصولگرایان؟
نمیتوان برای این سئوال پاسخی قطعی ارائه داد. با این حال با بررسی کنش های سیاسی چمران می توانیم علت کلی رفتارهای او را کشف کنیم و سپس بر اساس آن، رفتار سیاسی امروز او را پیش بینی کنیم.
چمران از زمان دبیرستان به واسطه حضور در مسجد هدایت و درسهای آیت الله طالقانی و بعدها با عضویت در انجمن اسلامی دانشکده فنی و شاگردی مهندس بازرگان به سوی نهضت آزادی حرکت کرد. بعد از انقلاب مصطفی چمران نماینده مردم در مجلس اول و وزیر دفاع دولت موقت بود و با شروع ناامنیها در کردستان به این منطقه رفت. او جزو کسانی بود که اعتقاد داشتند نمیتوان مشکل کردستان را- با توجه به شرایط ویژه آن- تنها از طریق سیاسی حل کرد.
به همین دلیل وقتی دولت موقت که قالب اعضای آن اعضای نهضت آزادی و در واقع هم حزبیها و دوستان قدیمی او بودند تصمیم میگیرند چمران را به همراه یزدی و فروهر به عنوان گروه صلح و آشتی به کردستان اعزام کنند با آنها همراهی نمیکند و راه خود را از این گروه جدا میکند.
پس از تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان خط امام دولت موقت با این اقدام مخالفت و سپس استعفا میدهد. مسئول دفتر چمران در آن زمان نقل میکند که به او گفتم حالا که دولت استعفا داده است چه کار کنیم و ایشان دستور به تخلیه دفتر دادند. چند دقیقه بعد که دوباره به اتاق رفتم او را دیدم که عکس امام را در دست دارد. به او گفتم مگر نمیخواهید دفتر را ترک کنید، چمران گفت: نه من هرگز امام را رها نمی کنم. بار دیگر چمران دوستانش را رها میکند و به مسیری می رود که هیچ کدام از هم حزبیهایش در آن نیستند.
اما همین چمران وقتی جلود معاون قذافی، دیکتاتور دیوانه عرب که امام موسی صدر را ربوده است وارد ایران میشود به امامی که هرگز او را رها نکرد و معتقد بود نتیجه انقلاب او تنها در سالهای آینده درک خواهد شد نامه مینویسد و میگوید:
"نمیدانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟ مگر ما به خاطر خدا قیام نکردهایم؟... چگونه میخواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟... معمر قذافی هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است... حضرت آیتالله بارها درخواست زیارت معمر قذافی را از ایران رد کردهاند؛... چطور یکباره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار مییابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران میشود؟... . ای محمد (ص)، ای سرور انسانها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهیهای خود آلوده میکنند و به نام اسلام بزرگترین ضربهها را به اسلام میزنند... ."
در واقع چمران به هیچ گروه، دسته یا فردی امضای تعهد نداده بود و تنها در مسیری که آن را حق می دانست قدم بر میداشت. امروز اگر چمران بود برای شکست گروه مقابل تمامی اقدامات هم حزبیهایش را بی چون و چرا تایید و یا نسبت به اشتباهات آنها سکوت پیشه نمیکرد. چمران هرگز در مقابل حرمت شکنیها آرام نمی نشست و با مصلحت اندیشیهای سیاسی حق را تنها نمیگذاشت.
اگر مصطفی چمران امروز در بین ما بود...