حالا بگو حرف حسابت چیست
یک هفته بعد از عید غدیر بود که در یک مسافرت کوتاه با روحانی محترمی همسفر شدم. سر صحبت باز شد و گفت دوست دارم برای تو از امام علی(ع) و اهمیت غدیر بگویم. من هم استقبال کردم و شروع کرد. گفت خدا لعنت کند کسانی که غدیر را دیدند اما به علی جفا کردند. علی خلیفه حق بود که حقش غصب شد و خلفای قبل از او همه غاصب بودند. اگر علی (ع) خلیفه می شد اوضاع ما امروز اینطور نبود و انواع انحرافات پیش نمی آمد و … . تا می توانست ذم خلفا را گفت و این که اهل سنت راه باطل را رفته اند. حسابی شور گرفته بود که گفتم حاج آقا تقاضایی دارم.
فکر کن بعد از پیامبر علی (ع) خلیفه می شد و بعد از او تا همین امروز فرزندانش به نوبت بر مسند خلافت و امامت تکیه می زدند. امروز نیز در جهان هیچ دین و مذهبی غیر از شیعه وجود نداشت. تصور کن غیر از ما شیعیان هیچ دیگری ای وجود ندارد. حالا برای من از علی بگو. حالا بگو این علی که اینقدر سنگش را به سینه میزنی چه پیامی برای من دارد و کدام گره کور زندگی من را باز می کند. فکر کن خلیفه ای نیست که بخواهی لعنش کنی، فکر کن فدکی غصب نشده است و فاطمه (س) به سلامت و در آسایش و آرامش تا آخر عمر زندگی کرده است. حالا بگو حرف حسابت چیست؟ چند دقیقه ای فکر کرد، بعدش کمی منمن کرد و چند کلمه ای گفت که تقریبا حرف خاصی نبود جز اینکه انسان باید راستگو باشد و دزدی نکند و حق مردم را نخورد.
متاسفانه این داستان ترسناک و البته واقعی وضعیت امروز شیعه است. وقتی به اطرافمان دقیق نگاه می کنیم متوجه می شویم شیعه ای که امروز در کوچه و خیابان می بینیم تمام هویت خود را بر تضاد با اهل سنت بنا کرده است. وقتی از یک شیعه می پرسیم تو کیستی؟ می گوید: من همانی هستم که معتقد است خلفای اهل سنت حق علی را غصب کردند و همینطور میرود جلو . وقتی از او بپرسی خوب برادر، این شیعه ی تو چه پیامی برای بشریت دارد، جز یک سری حرف های کلیشه ای و دم دستی چیزی نمی شنوی.
امروز شیعه اگر از امامان دیگر کمتر می گوید تنها به این دلیل نیست که روایت کمتری از آنها به جا مانده است. بلکه به این خاطر است که جز در زمان امام علی و امام حسین (ع) این تضاد بسیار کمرنگ شده است. گویا ائمه ما هیچ غمی جز فدک و حق خلافت نداشتند. شیعه امروز هیچ پیام و آموزه مهمی ندارد و مانند یک درخت پوسیده است که با چند لگد به راحتی در هم می شکند. مسیری که شیعه در حال دویدن در آن است جز تضعیف این مکتب و محدود شدن آن به عده ای تندرو مقصد دیگری ندارد. شیعه مثل دونده ایست که هر لحظه رمقش را بیشتر از دست می دهد و از بدنه جامعه اسلامی دورتر می شود و خود را درگیر نزاع های خونین بیشتری می کند بدون اینکه به پیروانش پاداش ارزنده ای دهد.