شیعه یا سنی، مسئله این است
چندسالی است که خاورمیانه در آتش می سوزد، آتشی که تندباد طائفه گرایی و اختلافات مذهبی هر روز آن را شعله ورتر می کند. ژوئن سال ۲۰۱۴ نیروهای داعش که توانسته بودند پس از تسخیر موصل خود را به حومه تکریت برسانند، پس از خیانت فرماندهان پایگاه هوایی اسپایکر به راحتی وارد این پادگان شدند. در آن زمان، در حدود ۴۰۰۰ دانشجوی نظامی غیرمسلح در پادگان حضور داشتند. در این میان، ۱۷۰۰ دانشجوی شیعهٔ غیرمسلح این پایگاه هوایی بهطور جمعی قتلعام شدند.
علاوه بر این جنایت وحشتناک بارها شهرها و روستاهای شیعیان در عراق و سوریه (طوزخرماتو، نبل، الزهرا، فوعه، کفریا و …) به محاصره نیروهایی تکفیری و معارضین سوری در آمد و اگر نبود حمایت نیروهای شیعه خارج از این کشورها ( به ویژه ایرانیان) عاقبتی شبیه همان ۱۷۰۰ دانشجوی شیعه در انتظار ساکنان این مناطق بود. این جنایات و شیعه کشی های مشابه تکفیری ها در عراق و سوریه نه تنها عکس العمل درخوری را در جهان اسلام به همراه نداشت که حتی شاهد نوعی همدلی با پیشرفت معارضین و تکفیری نیز بودیم. گویا اهل سنت چشمان خود را به روی این خون ریزی ها بسته بودند و هنوز هم بسته اند.
از سوی دیگر از سه سال پیش که سوریه وارد جنگ داخلی شد شهر حلب به دونیمه تقسیم شد. شرق رود قویق در اختیار نیروهای معارض بود و نیروهای ارتش نیز تسلط کاملی بر غرب و مرکز شهر داشتند.از یک سال پیش محاصره حلب توسط نیروهای ارتش و متحدانش آغاز شد. با تکمیل این محاصره و آزاد شدن شهرهای نبل و الزهرا عملیات حمله به قسمت شرقی آغاز شد. شرق حلب در محاصره کامل قرار گرفت و به ویرانه تبدیل شد. ویرانه ای که تنها بازماندگان آن با ناامنی و گرسنگی محض دست و پنجه نرم می کنند.
امروزی که این یادداشت نوشته می شود حلب به غیر از مناطقی محدود کاملا در اختیار ارتش و متحدین آن است. این بار نیز بسیاری از شیعیان هیچ واکنشی به وضعیت مردم شرق حلب نشان نداند و حتی تسلط نیروهای ارتش بر شرق حلب را آزاد شدن حلب دانستند و در کوچه و خیابان شیرینی پخش کردند. آنها نیز چشم خود را به روی درد و رنج اهالی حلب بستند.
به نظر می رسد آنچه برای مردم خاورمیانه و مسلمانان ساکن آن درد و رنج انسانها چندان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است این است که طائفه، قوم و گروه سیاسی مورد تایید آنها دست بالا را داشته باشد. نتیجه این طائفه گرایی تشدید طایفه گرایی در طرف مقابل و افزایش خشونت هاست. به تبع این مسئله در هر منطقه گروه قوی تر ضعیف تر را تا حد توان نابود خواهد کرد. با این چشم انداز به نظر می رسد خاورمیانه و به ویژه غرب کشور ما تا سالها غرق در خون ریزی و خون خواهی خواهد بود. ترور سفیر روسیه نشان کاملا روشنی است از سلسله این خون خواهی ها.
کاری که من و شما می توانیم انجام دهیم این است که در هر حدی که می توانیم در مقابل انواع این طائفه گرایی (اعم از مذهبی و قومی و سیاسی) ایستادگی کنیم و امنیت و آسایش انسان ها را بر هر چیزی اولویت دهیم. شاید نتیجه چشم گیری نداشته باشد اما اگر دولت ها به این نتیجه برسند که مردم خواستار آرامش و امنیت برای تمام انسان ها هستند حداقل سیاست های خود را تعدیل می کنند.
برای امنیت خودمان و فرزندانمان به هر روشی که می توانیم باید این خونریزی ها را متوقف کنیم.
آینده به شدت ترسناک است