الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

منطق اهانت به بانوان (تاکسی نوشت 2)

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۴۵ ب.ظ

 

یک روز سوار تاکسی شدم راننده که فرد میانسالی بود به جلوه های مونث عالم پیرامون، نظیر بانوانی که کنار خیابون بودند و حتی خورشید عالم افروز اهانت و بدگویی می کرد. مراتب فحاشی راننده به این شکل بود که بعد از مشاهده بانوان در کنار خیابان بعد از دو فقره بوق زدن که در ادبیات تاکسی باز ( یا بهتر بگوییم تاکسی گرا) به معنای مسیرت کجاست؟ به محض اینکه پاسخ مورد نظر را نمی شنید موجی از فحش و فضیحت را نثار آن بانوان می کرد.

مورد اول خانم میانسالی بود که اصلا هیچ پاسخی به بوق های فوق الذکر نداشت راننده هم چند نسبت ناروا حواله ایشان کرد من هم سعی کردم بیشتر به تجزیه و ترکیب فحش ها بپردازم! مرتبه دوم خانم جوان مانتویی مقصدی را گفت که در مسیر راننده نبود از این رو همان اهانت ها را در حق آن بانوی مکشوفه روا داشت من که دیدم گرچه سکوت در برابر همچنین پدیده ای به افزایش دایره فحش هایم کمک می کند اما چون در وقتی که نباید به یاد نیمولر افتادم و ترسیدم که به اندک بهانه ای همین اهانت ها نصیب حقیر شود از این رو اعتراض ریزی کردم که اقا نمی شود از ظاهر آدم ها قضاوت کرد راننده اما قاطعانه گفت که می شود از ظاهر ادم ها قضاوت کرد و آنچه که گفتم در حق آن داف (یا همان بانوی مکشوفه) روا بود،

در ادامه راننده خانمی چادری را دید و با بوق های پیاپی سعی داشت که از سوار شدن ایشان بر ماشین های دیگر جلوگیری کند اما از انجا که خانم چادری هم به طریقی دل او شکست و سوار ماشین دیگری شد مجددا جسارت های سابق را تکرار کرد من که اینبار با شدت بیشتری به راننده اعتراض کردم با پاسخی عجیب مواجه شدم که نعل به نعل آن را نقل می کنم " اینجا همینه اگر ناراحتی برو پایین" و چون سرعت اش را کم کرد من هم ترجیح دادم رضا صادقی وار بگویم وایسا تاکسی من میخوام پیاده شم! در تمام این مراحل مردی هم که صندلی پشتی نشسته بود یا در حال نگارش یک تحقیق مردم نگارانه بود یا یوگا کار می کرد در هر صورت هیچ عکس العملی نشان نداد.

راست اش من هم انتظار نداشتم که ماجرا اینجا تمام شود اما راننده باب هر گفت و گویی را میان ما بست و اجازه نداد که دریابم چه منطقی (چه فازی) باعث می شود  که یک انسان به همه زنان و دختران اطراف اش فارغ از سن، پوشش و... اهانت کند! متاسفانه اجازه نداد...

۹۵/۰۲/۲۸
محی الدین

نظرات  (۹)

متشکرم 
پاسخ:
خواهش میکنم
دیروز داشتم واسه دایی جونم تعریف میکردم که باشگاهی که میرم باعث شده خانم هایی رو ببینم که با بنز و پورش میان باشگاه و  دغدغه اشون بدون اغراق اینه که " نسرین جون ، 400 گرم کم کردم " . 
دایی جون چیزی گفت که برام جالب بود . فرهنگ و شعور میتونه به تحصیلات و ثروت بستگی داشته باشه ولی اینها فقط یه سری فاکتور تاثیر گذارن . ازم پرسید " فکر میکنی چوپانی که در فلان گوشه ی دور افتاده حاضر نیست انتقام گوسفنداشو از ببر در حال انقراض بگیره با فرهنگ تره یا راننده ی فلان ماشین لوکس که یهو وسط خیابون زباله هاشو از پنجره پرت میکنه بیرون ؟ " . 
نهایتا بحثمون به اینجا کشیده شد که جهان سومی کسی نیست که تو یه جامعه ی جهان سوم زندگی میکنه ؛ یه آدم جهان سومی میتونه تو ناف مونترال باشه و تفکرش و برخوردش جهان سومی گونه باشه . در واقع صفاتی مثل بی فرهنگ ؛ دهاتی و غیره و غیره بیشتر از اینکه متعلق به قشر و طایفه ی خاصی باشن منفردانه متعلق به افرادن  ، و تفکراتشون 
لذا این رو تعمیم میدم به ماجرای راننده تاکسی :) ایشون بدون ارتباط با راننده تاکسی بودنشون - یا دست کم با وابستگی محدود به شغلشون و حاشیه هاش - نماینده ی یه تفکر متحجر و ابلهانه بودن - تفکری که "هر کسی" تو این جامعه میتونه داشته باشدش -  ؛ تفکری که جنس زن رو چیزی متفاوت از جامعه ای میبینه که پا به پای جنس مرد نیمی از آدمهای زمین رو تشکیل داده و به همون اندازه مستحق احترامه . و همین دیدگاه این اجازه رو بهشون میده که سخیفانه طوری که انگار در مورد یک جنس ضعیف یا یک کالا صحبت میکنن ؛ در مورد خانمها اظهار نظر کنن . 
ممنون که به این رفتار اعتراض کردید .  طنز ملایم نوشتتون جدا از بار تلخ مفهومش ،  دلنشین بود .
پاسخ:
بله فرمایشتون کاملا درسته 
من هم منظورم از تاکسی نوشت خدایی نکرده توهین به راننده تاکسی ها نیست
در رابطه با اعتراض شدیدا به حرف نیمولر کشیش المانی باور دارم که اگر به ظلم هایی که به ما مربوط نیست اعتراض نکنیم روزگاری به خودمون ظلم میشه و دیگران اعتراض نمی کنن
راستی قدر دایی تون رو هم بدونید خیلی خوبه ادم با داییش بحث های اینجوری بکنه 
من شبیه این ماجرا رو از فضای ورزشگاه ها شنیدم. دوستانی که اهل استادیوم هستند میگند اگر به کسی بگی چرا به ناموس فلانی توهین میکنی، طرف بدترش نکنه، بهتر نمیکنه!! تازه ممکنه توجیه هم بکنه!!
پاسخ:
رفیق ات راست گفته
شرف الدین چرا راه دور میری بیا تا خودم برات خاطرات استادیومم رو بگم

ولی خب انصافا تو استادیوم نمیشه اعتراض کرد طرف حسابت صدهزار نفر هستن!!
جالب بود! از این منظر جالب بود که برای شما انقدر این پدیده کم اتفاق افتاده که یه پست راجع بهش نوشتین! اگه یه خانم قرار باشه برای هر اهانت یه پست بنویسه میتونه در روز سه چهار تا پست بنویسه :|
[ممنون بابت اعتراض و پیاده شدنتون به سبک رضا صادقی وار :))]
پاسخ:
حرفی که زدید خیلی تلخه، من رو یاد یک کاریکاتور از مانا نیسانی انداخت که به مناسبت 8 مارس منتشر شده بود

خواهش میکنم یک بخشی از پیاده شدنم رو مدیون رضا صادقی هستم که جا داره همین جا ازش تشکر کنم و گرنه اگر یاد داریوش میفتادم و اخرین سنگر سکوته هیچ وقت پیاده نمیشدم!
سلام
متاسفانه برخوردهای خوبی با بانوان فارغ از هر پوششی نمیشود و اکثریت خانم ها را .... می بینند که فقط دست و پا دارد و راه میرود
پاسخ:
سلام

اره سید جان واقعا وضعیت بدی شده، بی تفاوت از کنار این مسئله رد میشیم و برای خانم ها هم تبدیل به عادت شده 

ببین چی شده که طالبانی مثل من هم صداشون در اومده

عمیقا معتقدم که باید اعتراض کنیم و نسبت به این مساله واکنش نشون بدیم 
این نظر شرف الدین من رو یاد مایلیی کهن انداخت. مایلی کهن همیشه میگه من که ماهواره ندارم ولی این هسایمون که داره میگه...

جدای از شوخی بالا به نظر این موضوع یه تحلیل روانکاوانه هم میخواد
مثلا ماوقتی بخواهیم کسی رو بخطار قومیتش مسخره ککنیم معمولا میریم سراغ زبونش. ولی این خشونت جنسی که تو این اهانتها هست نشون دهنده ذهن های بیمار میتونه باشه
پاسخ:
شرف الدین از کل دنیا فقط خوانسار رو دیده بقیه رو شنیده!!

یک پارامترهایی وجود داره برای سنجش خشونت و آزار جنسی فکر می کنم اگر با اون پارامترها جامعه ایران رو ارزیابی کنیم باید بگم که صددرصد زنان ایران اذیت و آزار جنسی دیدن

من متغیرهارو تو یک جمعی میخوندم 50% رو اصلا به عنوان اذیت و آزار قبول نداشتن اینقدر یعنی عادی شدی مثلا غیرطبیعی و خیره نگاه کردن به خانم ها نوعی آزار جنسی است!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
سراج الدین و محی الدین نامرد!! :)))

من تو عمرم فقط یکبار رفتم استادیوم. درباره اش هم یک پست گذاشتم. همون که گوشیم رو دزدیدند!
بقیه اش رو واقعا فقط شنیدم! :))
پاسخ:
من جواب نمیدم تا با یک پایان باز تموم کنیم.....
نا سزا و نا روا شده یه رویه در کل جامعه 
نه فقط در حق بانوان
که در حق همه ی آدمها!
هیچکس احترام و ادب/ که هیچ/ حتی حق و حقوق طبیعی دیگران را نمیبینه و نقضش میکنه...
قبول دارم خشونت علیه زنان به شدت روز افزون در حال افزایشه و چقدر بده که این همه آسیب وجود داره که هیچ اراده ای برای کاهشش نیست
اراده اعم از فردی/دولتی/ اجتماعی/...
تنها راه تغییرات خودمانی است...
خودمان رعایت کنیم
خودمان اعتراض کنیم...
به اطرافیانمان هم بگوییم/ و...

پاسخ:
بله به طور کلی ناسزا گویی به یک امر رایج در جامعه تبدیل شده 

نمونه اش انواع اهانت هایی که در صفحات اجتماعی بازیگران، ورزشکاران و.... شاهد هستیم
کلا حرفای این مدل آدما رو نباید جدی گرفت . اینا مریضای لازم الدرمانن!!! حتی واجب تر از سرطانیا !
درسته که فشار اقتصادی رو همه هست ولی نمیتونه بی ادبی رو توجیه کنه
پاسخ:
بله کاش انجمن حمایت از درمان هتاکان تشکیل می شد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی