پدیده اجتماعی یا عبادی؟
در برابر منتقدان افراط در عزاداری و خلق مناسک جدید و دهه ها نوظهور، عده ای از دیندارن و مومنین از این آیینها دفاع میکنند و معتقدند اینها زاییده فرهنگهای مختلف است که با ذائقه مردم ارتباط دارد و تا زمانی که مستلزم عمل حرام نباشد، نباید در برابر آنها حساس بود.
به نظر میرسد ریشه این بحث به این سوال مهم برمیگردد و آن اینکه اساسا ماهیت عزاداری چیست؟ آیا یک عمل اجتماعی است که خودبخود در بستر اقلیم ها و فرهنگ های مختلف رشد و نمو و تغییر پیدا میکند و تلاش برای تغییر و اصلاح آن معنایی ندارد؟ یا یک عمل عبادی و شرعی است که باید در چارچوب های شرعی و مطابق با سنت و سیره معصومین آن را اقامه کرد؟
به عنوان مثال باید عزاداری را مانند عمل میهمانی گرفتن دانست که هر منطقه و فرهنگی آداب و رسوم و پذیرایی خاص خود را دارد؟ یا باید یک عمل عبادی مناسکی مانند حج دانست که احکام و آداب آن توسط شارع مشخص شده و هر فردی با هر فرهنگی هم که باشد در برابر آن منقاد است؟
این پرسش بسیار بنیادین است که پاسخ به آن میتواند از اعوجاج فکری و عملی جلوگیری کند. چرا که آنچه بسیار مشهود است اعوجاج فکری و عملی است. مانند افرادی که پیاده روی اربعین و شیرخوارگان حسینی را میپذیرند اما با برگزاری عاشورای شمسی یا دهه محسنیه یا قمه زنی مخالفت میکنند.
#تزکیه عزاداری