1-امشب ساعت یازده شب خواستم یک مسیر کوتاه تو محل خودمون رو با ماشین برم. چند برابر همیشه طول کشید چون چند تا دسته عزاداری تو خیابون بود و ترافیک عجیبی درست شده بود. یک جا پشت چهارراه موندم تا دسته از جلوم رد بشه. ساعت یازده و ربع شب 5تا طبل بزرگ با هم میزدند، جوری که ماشین میلرزید.
2-تعداد خیلی زیادی خانم با حجابهای افتضاح و آرایشهای وحشتناک دنبال دسته ها بودند و من تو همون چند دقیقه کلی دختر و پسر رو دیدم که با هم دیگه میگفتند و میخندیدند و دنبال دسته ها راه میرفتند.
3- یک قضیه معروفی تعریف میکنند که یه بار یه آدم عرق خور رفت تو مجلس امام حسین. صاحب مجلس که میدونست این آدم عرق خوره و آدم خوش نامی نیست اون بنده خدا رو از مجلس بیرون کرد و شب خواب سیدالشهدا رو دید که حضرت از اخراج این فرد ابراز ناراحتی کردند وگفتند این فرد مهمان ما بود. (نقل به مضمون) این سه تا رو اگر کنار هم بگذاریم شاید تو دام یک مغلطه بیفتیم و اون اینکه ما هم به افرادی که با این سر و وضع تو خیابون میاند چیزی نباید بگیم چون مهمان اباعبدلله هستند و عزادار اون حضرتند.
اما این حرف درست نیست. تو اون قضیه اون فرد برای امام حسین رفته بود روضه و تو مجلس هم کار خطایی نمیکرد و وسط مجلس عرق نمیخورد! اما این خانمها وسط مجلس امام حسین دارند مرتکب گناه میشند و دقیقا در همون حال دارند به دینی که امام حسین به خاطر اون شهید شدند دهن کجی میکنند. این دو تا با هم قابل مقایسه نیست. و این وسط ما چقدر ول معطلیم.
داریم اینقدر علنی و صریح گناه رو میبینیم و انگار نه انگار. حق الناس و صدای بلند طبل ساعت 11 شب رو میبینیم و عین خیالمون نیست. همین امام حسینی که براش سینه میزنیم مگه برای امر به معروف و نهی از منکر شهید نشد؟! تازه ما برای انجام این واجب جون هم نمیخوایم بدیم!